هنگامی که 40سانت برف درتنها چند شهرستان گیلان بارید وتیم مدیریتی وقت یعنی استاندار دکترنجفی از روبراه بودن همه چیز خبر داد وستاد های پیش بحران تشکیل شده همه از هم درارایه گزارش به مردم پیشی گرفتند،آنوقت بود که درمدت چندساعت ساعت ها مردم درراه ماندند ودکتر رنجکش خبر نویس پیشین خبرگزاری جمهوری اسلامی که حالا به برکت دولت تدبیر ردای مدیر کلی یک قسمت استانداری را بر قامت خوددیده بود درمقاله ای نوشت (همان زخم کهنه) ودرآن از اینکه باید ازپیش برای چنین مشکلاتی تدبیر شودوآنهایی که با یک استکان چای پشت پنجره ها نشسته اند قادر به درک خدمت رسانی وپای کار بودن مدیران نیستند سخن ها گفت واین شد که مردم مسیر نیم ساعته سراوان به امامزاده هاشم و رشت به لاهیجان را 7 تا 12ساعت درراه ماندند.
البته ما ومردم ازهمان روزدریافته بودیم که مدیران بدرستی پای کارند وآنچیزی که دراین سال ها در نیافته ایم اینکه مشکل ما بحران ساختارهای از هم گسسته وناهماهنگ وموازی کار است ،بحران برنامه است ،بحران روانشناختی است ،بحران دروغ است ،بحران بازی با روان مردم است ، بحران کم توجهی به زیست بوم است ،بحران عرق ملی است ،بحران دو پاسپورته هاست ،بحران دکترهای جعلی است ،بحران غرب گرایی محض بخشی از مدیران است ،
حالاشما همین یک بحران دکترهایی که با لیسانس (ادامه علم آموزی )وارد مدیریت کشور شده اند و به ناگاه درهنگامه کار ومدیریت کلان جامعه با مدرک دکترا ،استاندار، فرماندارونماینده مردم درمجلس شورا می شوند رابررسی کنید درمی یابید که پروژه دروغ گویی با همین مدارک آسان وصول آغاز شده وکسانی که با اینهمه حجم کارمدیریتی می خواهند به مردم خدمت کنند،نمی توانند راستگو هم باشند ؟.
برف 83 یادتان هست که یک مهندسی استاندار وقت گیلان بود ویک گیلان را درزیر برف دفن کرد ودرآن هنگام با مدیریت کلان جامعه در کشوراستکباری به اخذ دکترا نایل شد واکنون وزیر دولت تدبیر است ،در آنجایی که همه ی ورزشکارانش می خواهند فرار کنند وفدراسیون هایش ماهها با سرپرست اداره می شوند و...
وبرآیند این همه نابسامانی در مدیریت آن شده که با ناداوری بی چون چرای نمایندگان مردم گیلان در مجلس شورا و مدیران بالادستی، دواستاندار دیگر را از بوشهر به گیلان تحمیل کردند که به عمرشان برف را ندیده بودند، وچه خوشبخت بود دکترسالاری بوشهری استاندار قبلی گیلان که برف را ندیده شد رییس پولدارترین سازمان کشور .
و این گویا تاوان و انتقام سخت ازانتخاب مردم است،انتخاب نمایندگانی که دولت را تایید می کنند و دولت استانداران را وآنها فرمانداران و این سیر بدشگون است که یک برف 50 سانتی متری را نمی توانند به سلامت پشت سربگذارند تا مردم به جای لذت بردن از آن پراز دلهره و استرس باشند .
وشاید مقصر اصلی مخترعین و مبتکرین ایرانی ای باشند که هسته را شکافته اند وموشک های دوربرد ساخته اند وقادر نبوده اند یک برف روب بسازند .
بالاخره گویا راهی جز این نیست که در کشوری با اینهمه دکترهای مدیر یک جورهایی مشکل را بکول هم بیاندازیم تا بحرانها به فرصت تبدیل شوند وبواقع (همان زخم کهنه) باشد ومدیریت این دکترهای دورغین و...