حس کارگزاری و خدمت بی منت این پدر سوخته خوشگوار(ریاست بر هیات ها) ابزاری شده که دل ودین چنین سینه چاکانی از کالبد تن بدرآمده و لختی اجازت ندهد که از شیدایی و شیفتگی به همنوع برحذر باشند .
خدا نبخشد این کارگزاران بالانشین را که قانونی نوشته اند و می خواهند برخی را که بازنشسته شده اند از اریکه قدرت عشقولانه اشان به زیر بکشند و مشاورمان کنند.
و چه غمبار است که اینان نمی دانند شیدایی به ریاست و مزمزه کردن چند ده ساله این میز چه حالی دارد ؛آنها اگر خودشان هم در این آرامگاه خوش نشین می آرمیدند، هرگز به قانون بازنشستگان تن در نمی دادند .
ما برخی هیات های چند ده ساله ورزش با چشمانی اشکبار و از سویدای دل و آراسته شدن به سخن شاعرگرانسنگ حافظ شیرین سخن ،سخن از خودمان در می کنیم که:
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پیردانا را .
پس جوانان هرچه از دانایی ما بیشتر بهره ببرند دنیا و آخرت شان آبادتر خواهد شد و این میسر نخواهد بود مگر که اجازت یابیم بمانیم و برریاست هیات ورزشی تکیه زنیم و شمایان با بودن در کنارمان لذت ها ببرید.
بد نیست بدانید که ورزش پدیده ای است اعتیاد آور و هرکه را به سوی خود بکشد رهایی از آن کاری بیهوده و شاید دوراز شان باشد ؛چرا که وقتی با قدرت بی مانند ورزش برای دست یازیدن به همه ی حوزه های کارگزاری کشور آگاهی یافتی ،خواهی دانست که با رایزنی در این وادی به هر مقصود ومقصدی می رسی .
می توانی با ابزار ورزش درانتخابات های گوناگون شرکت کنی و حتی ورزشکاران را سیاهی لشکر خود در رسیدن به جایگاه های بالاتر قرار دهی و وقتی به آمال ات رسیدی ،حاجی حاجی مکه ؛این برایند مسئولیت رایگان در هیات های ورزشی است .
تو با ابزار ورزش می توانی سرو کله ی هر که را خواستی شیره بمالی و به همه جا هم سرک بکشی و ادعا کنی که برای همه گانی کردن ورزش آمده ای .
وتو می توانی با هر لات بازی ای و رفتار روان پریشانه ای رییس هیات باشی و از آب گل آلود ماهی هایت را بگیری و از پاسخ گویی برحذر باشی و خلاصه حالش را ببری .
می گوییم همه ی اینهایی راکه این شیفتگان به خدمت رایگان انجام می دهند اشکالی بر آن نیست؛ که پدیده های دنیای مدرن درهم است و بی تردید در این بلوای رسانه ای، اگرهم دیدیم رییسان فدراسیون ها درجلسه های استانی دوغ و دوشاب برایشان فرقی نکرد ؛آن هم اشکالی نیست ،این هم پیامد آن جریان های پشت پرده است که از همه ی هیات ها تمجید کنند و انگاری که روان پریشی در ورزش وجود ندارد !.
یاد آور بشوم که با بنیان پدیده بازنشستگی افراد مخالفم، چرا که هر انسانی باید با ارزش یابی بهنگام در هر سنی بر قدرت بماند و بسا که در جهان با بهره برداری از کهنسالانی، کشور را به ساحل نجات و آرمش رسانده اند و پس اینکه همه را به یک چوب برانیم گناهی نابخشودنی بر مدیریت کلان کشور خواهد بود .
اما خداییش این دیگر ژشت و ناپسند است که برخی روان پریش ها را همچنان در ورزش بر ریاست هیات ها نگه داریم وآنها هم با شارلاتان بازی و بند شدن به این نماینده وآن مرکز قدرت بمانند و با روانی آشفته ورزش و ورزشکار را به بازی بگیرند .
نمی دانم شاید ما برخی اهالی رسانه دچار توهم شده ایم و اینان هستند که آن دور دست ها را می بینند وبواقع ارزش و انسانیت همانی است که اینان در کارزار مدیریت به آن آراسته اند . حبیب محمد پور بی بالان