یکشنبه 2 دی 1403        پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل

به گزارش گروه دریافت خبر پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل : ورزش بانوان گیلان همیشه دستخوش آبستن حوادث گوناگونی بوده که آخر حتی دیده نشده، تلاش آنهامهم بوده، یا اینکه هیچ گاه جلوه ایی نداشته، لاپوشانی شده و گاها تمامیت یک تلاش هیچ وقت از مهم بودنش به چشم نمی آمده، برای نوشتن از بانوان و سابقه حضور آنها در میادین ورزشی نیازی به بازگشت به گذشته نیست، چیزهایی که همین یکی دو سال اخیر بیشتر از هر وقت دیگر رشد و نمو داشته کاملا با یک سر چرخاندن دیدنیست، آنها نباید توقع منطقی داشته باشند، صدای اعتراضی نباید برای گوش های پنبه کار شده باشند تا همین احتیاجات پیش پا افتاده از حضور در صحنه عقلا فراهم شود. آنها از تهدید از عدم حمایت در تیمداری مشعوف نشوند، چرا که کابوسش را همیشه با خودشان بهمراه دارند، مثل دیدن صحنه ای واقعی که در خواب حتما به کرار دیده باشیم.

حضور تیم والیبال سفیر در هاله ای از ابهام

در فوتبال و فوتسال، شرایط اسف بار تیمداری، کاری می کند که  نوشتن از این موضوع مانند نگاشتن مثنوی صد من کاغذ باشد، کمی آنطرف تر تیمی در سال گذشته به سوپر لیگ یک رشته ورزشی برای زنان راه پیدا کرده که کارش کارستان بود، تیمی با نام بانوان والیبال سفیر گیلان با شاکله بومی اش به سوپر لیگ والیبال بانوان کشور  راه پیدا می کند و حالا حضورش در هاله ایی از ابهام می شود، وعده و وعید ها از شنیدن انتقاد برای مسئولین سرجایش است، خیلی راحت و خیلی امیدوارانه از نبود اسپانسر بعنوان معضل یاد می کنند، و همه این چیزها را بر سر روی هم تلنبار تر می کنند، ورزش بانوان بیشتر شبیه به یک دورهمی برای سلامت و تندرستی است، کیفیت داشته باشد چه بهتر، و اگر هم نبود؛ که مهم نیست.

امید ناامید فوتبال زنان گیلان

معصومه جهانچی؛ بانویی از اولین های فوتبال بانوان ایران است، اولین کاپیتان تیم ملی بانوان، و خیلی از لقب هایی که شاید ده نفر هم در دیار ما از آن مطلع نباشند، او تیمش را بی شباهت به سال های تیمداری علی پروین در صندوق عقب پیکانش در پرسپولیس تا جایی که بتوانیم متصور شویم، پیش می برد، تیمی که هر سال دارد، از اسمی به اسم دیگر و از مسئولی به مسئول دیگر با حجم انباشته شده طلب های بازیکنان و مربی ها در لیگ برتر فوتسال بانوان ایران دنبال می شود، امروز ساعت ها روی صندلی پشت درب ها برای راضی کردن ورود به مسابقات است و فردا دست به دامن آن مسئول از برطرف کردن گوشه ایی که هیچ وقت به دست کسی گرفته نشده است.

مریم ایراندوست در انزلی، تقریبا دارد، بیرق فوتبال چمنی بانوان تیمی را با خودش حمل می کند، که تا آستانه نقش بر زمین شدن پیش رفته اند. او هنوز به دنبال روزنه هایی از تیمداری و بقاء از معدود تیم های پر افتخار فوتبال بانوان ایران است، او اشک می ریزد، بغض می کند، و گریه اش را دیگر همه دیده اند، او فقط دوست دارد تیمی که برایش زحمت کشیده اند را با بچه هایش حفظ کند تا باز برای آیندگان و نسل های بعد امیدی هر چند با سختی همراه داشته باشد.

نابودی رشته های انفرادی

در رشته های ورزشی  دیگر اگر ورود کنیم که وامصیبتاست، صخره نوردی، ورزش های رزمی که کمی منهای کاراته(حمایت خاص مدیریتی در راس ورزش استان)حال خوشی ندارند، باید یادشان بیندازیم، خواسته ها را هر چقدر محدودتر کنید، تا نان و پنیری عقلکم گیرتان بیاید، رشته هایی که در سایه ورزش های اسمی حتی خرد می شوند و می شکنند، نام های همه این رشته ها را می توان پشت یکدیگر ردیف کرد، ورزش هایی که امیدش گاهی به وسع مالی شخص باز خواهد گشت، یا حتی در اوج موفقیت عطای کار را از نبود بودجه حداقلی هم به لقایش بخشیده شده و از مرز انحلال هم به سرعت عبور کرده، و چیزی جز خاطره را باقی نگذاشته است. بطور مثال وضعیت اسکواش بانوان در گیلان، چیزی عجیب تر از آن است که تصور شود، تیوداری با خواسته های حداقلی مالی به اندازه پرداخت  ورودی به مسابقات، رشته ورزشی اسکواش برای بانوان، بصورت چراغ خاموش در کشور موفقیت کسب کرده است، اما هیچ وقت یک آب خوش از گلویشان پایین نرفته، آنها هم مثل والیبال بانوان، با کسب مقام بخاطر عدم حمایت، و حاضر نبودن اسپانسر، نبود حمایت تشکیلاتی، هر بار نا امید تر ازگذشته به کار خود ادامه داده اند، تا آنجا که شنیده می شود، دیگر تیم بانوان اسکواش وجود خارجی نخواهد داشت، مثلا عنوان می شود، تیمی که سال گذشته به مقام سوم کشوری در لیگ دسته اول دست پیدا کرده، از ورود به گردونه مسابقات  در فصل جدید عذر خودش را خواست، تیمی که در یک فصل بازی در رشته اسکواش با همه صرفه جویی ها رقمی بین ده تا پانزده میلیون تومان نه بیشتر مشکلاتش را حل خواهد کرد، در گفتگو با بانوان اسکواش، کسی حتی حاضر نیست، از بازیکنان و مربیان که حتی سابقه درخشانی در کسب رتبه و موفقیت دارند پاسخگو باشند، آنها که هیچ در بساط ندارند، می ترسند برای نشان دادن همین وضعیت، همان هیچ را هم از دست بدهند.

شاید یکی دو رشته ورزشی بانوان در استان گیلان باشد، که فضا و شرایط برای مانور توانایی بانوان را مهیا می کند، و بقیه ورزش ها در امید واهی گذران وقت می کنند، آنها نه می توانند لب از شکایت بگشایند و نه نمی توانند رشته مورد علاقه خودشان را ترک کنند. آن ها می بینند و می سوزند و می سازند، و فکر می کنند هر بار فرجی در بهتر شدن شرایط در پیش رویشان اتفاق می افتد.

 

 

شمال ما