حالا تو متخصص ارتوپد باشی و فوق تخصصی چون پروفسور سمیعی باشی، گفتمان بی شعوری جایگاه ثابتی در شما دارد .
بی شعور اگر چه دانایی اش بیشتر شود مرتبه بی شعوری اش هم می تواند بیشتر بشود ؛ چرا که او در مقامی از جهت علمی قرار گرفته که کوچکترین خودخواهی و غرورش بزرگ ترین آسیب به فرد و جامعه خواهد رساند
در هیات پزشکی ورزشی گیلان چند پزشک ارتوپد به روش پاره وقت یک و دو ساعته حضور دارند که گاه نگاهشان به بیمار فرسنگ ها با هم تفاوت دارد ؛ آنجا که یکی پای آسیب دیده بیمار را از دور ویزیت می کند و آندگر همان بیمار را معاینه دقیق وهدایت به سوی آب درمانی و آنگاه داروی مسکن میدهد و میگوید ده روز بعد بیا دوباره ببینم .
یزشکی دیگر برای نوجوان ۱۸ ساله ای که تاندون کتفش بشدت آسیب دیده هیچ دارویی تجویز نمی کند و انگاری اینجا بزور آمده و میخواهد زود به درمانگاه شخص اش برود؛ او بی توجه به روحیه بیمار میگوید رباط احتمالا پاره شده و برو ام آر آی بگیر .
او که به اولیه ترین اصول روانشناختی آشنا نبوده، نمیگوید برو ام آر آی بگیر تا اطمینان حاصل کنیم بر چگونگی آسیبت!
اما چهار روز بعد در همان درمانگاه برای همان بیمار پزشکی دیگر دارو مینویسد و او را برای ده روز احتنال کارهای فیزیوتراپی میدهد و میگوید اگر نیاز شد امآر آی هم خواهیم گرفت تا برای ادامه درمان فکری بکنیم .
ایندو نگاه نشان دهد که پزشکان می توانند برای بیمارانی که دچار استرس شدید هستند، امنیت روانی ایجاد کنند که خود در ادامه درمان اثر گذار خواهد بود .
می بینیم که فرق است بین آنپزشکی که حتی استامینوفن هم برای تسکین درد ننوشت با پزشکی که هم داروی موثر نوشت هم دوره درمان داد هم اینکه از پارگی رباط چیزی نگفت.
حالا باید وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی به آن پزشک مدعی دانش آموختگی بدون سهمیه در کنکور بگوید که برود کتاب بی شعوری خاویر کرمنته را بخواند و بداند در چه فازی تجویز کرده است، تا شاید اندکی به داد و ستد های انسانی آشنا شود.... و البته بداند که مردم دردمند را با مهربانی باید پذیرفت و با شاخص های روانشناختی هم راهنمایی کرد.