*فضای مجازی به جهت عدم مدیریت ساختارمندی که بتواند ترفندهای رسانه ای جهان پیشرفته را بهنگام شناسایی کند و برای خنثی کردن اثرات سو این تحرکات ، خوراک های فرهنگی مناسب را ارایه دهد ،اکنون برای تمام کشورهای جهان و بویژه برای ایران اسلامی که بشدت تحت تحریم همه جانبه قرار دارد بسیار خطرناک بوده و میتواند پیامد های وحشتناکی بهمراه داشته باشد.
این ترفندهای رسانه ای حتی میتواند اهداف ملی را و نیز کارکرد نسلی نوپا را در چنین هدایتگری رسانه ای جهت دهی کند و نیز هویت دینی و معرفتی و گاه انسانی را از آنها دور سازد.
در این فضاسازی رسانه ای آنچه که اکنون بوضوع کارکردش آشکار است، تاییدی بر ارایه خوراک فرهنگی ومعرفی هر آنچه خوبی و نیکبختی وتوسعه پایدار و مزیت های فرهنگی و الگوهایی میباشد که تنهاجهان غرب میتواند با وجود ابتذال فرهنگی و هویتی به موفقیت های بسیاری هم دست یابد و آن را بعنوان الگویی موفق به جهان عرضه دارد .
کاکردی که جهان استکباری به شیوه ای ظریف در کنار توجه به ثروت اندوزی در کشورهای عقب نگهداشته شده ،همزمان بر هویت فرهنگی آن کشور ها نیز تاخته و بواقع با یک تیر دو نشان را نشانه رفته است .
اینکه بخواهیم میزان اثرگذاری پدید های فرهنگی را در کشورمان مورد ارزیابی قرار دهیم لازمه اش آن است که به فرایند تغیرنگرش نسل نوجوان و جوان کشورمان توجه کنیم .
نسلی که با توجه به تبلیغات گسترده دولتی و دعوت وسیع رسانه ی ملی و رسانه های مجازی به مراعات اخلاق مداری و معرفت دینی ،می بینیم که پدیده هایی چون مدهای هنجارشکنانه و علاقه مندی به حیواناتی که در دین مبین از آنها بشدت احتراز شده است و نیزجراحی های زیبایی و گروهایی هنری خاص آمیخته به ابتذال جنسی و اخلاقی و...همه و همه با جذابیت های فضای مجازی در خانه های جوانان مان خانه کرده است .
اینکه حکومت اسلامی با وجود صدها مرکز فرهنگی و حضور تمام اداره های دولتی در بحث ترویج مبانی ودینی و اخلاقی تنوانسته با در 44 سال گذشته از زیر بار سنگین فضای مجازی و ترفندهای رسانه ای خارج شود و یا این مزیت فرهنگی را به سود و نفع جامعه بازآفرینی کند ،خود نیازمند کنکاش و دقت نظر بیشتر مبیاشد .
/اساسا آگاهی و دانش و سواد رسانه ای در جامعه هر چه افزیش یابد و جوانان با ترفندهای رسانه ای خارجی آشنا شوند خود میتوانداز هر بحرانی یک فرصت سود آور و ارزشمند خلق کند .
با این وجود باید بدانیم که آشنایی جوانان با مبانی سخت افزاری و سواد رسانه ای و اینکه بدانند در این برهه حساس بر روی کدام محتوای فرهنگی باید متمرکز شوند از مهمترین راهکارهای مقابله و یا باز آفرینی بنیان های فرهنگی ارزشمدار خواهد بود.
/ ما بجز سواد رسانه ای که بواقع در آغاز و ادامه یک بحران پدید آمده بوسیله سردمداران کارتل ها و تراست ها و هلدینگ ههاست ، باید بدانیم که بنیان های فرهنگی دیرپا خود به یک دوره تاریخی برمیگردد و آموزش زوج های جوان و نوسازی مبانی فرهنگی در آموزش و پرورش ، بازآفرنی کارکرد مساجد و سازمان های فرهنگی و جلوگیری از موازی کاری های فرهنگی و تمرکز کارکردهای فرهنگی در یک ارگان و ساختار خاص و نیز مشارکت دادن بخش خصوصی در حوزه فعالیت های فرهنگی میتواند بعنوان سدی در برابر پدیده های فرهنگی مهاجم اثربخشی داشته باشد.
از آن سو توجه کردن به آنچه که مردم در آیین و سنن دیرینه خود به یادگار دارند و ساخت اثرهای هنری و فیلم های شورانگیز از دوران درخشان تاریخ کشور و اینکه مردم بدانند یشینان آنان در ودوره ای از تاریخ با علم و هنر و رزم آوری خود بر جهان حکمرانی ای داشته و حتی فرهنگ خود را در اقصی نقاط دنیا ترویج داده اند ،هم خود از بازرزترین شیوه دعوت و هدایت و همراهی جامعه با آرمان های هر ملتی خواهد بود .