در برایند این کنش های رفتاری است که یک ساختار می تواند بهنگام بشود و راهبردش را در مسیر توسعه یافتکی بیابد و بواقع در بستری امن با نگاه کارآمدی و کارشناسی به موفقیت های پیش رو بپردازد.
این همه بدست ندهد مگرآنکه سران و داده پردازان سامانه های نظام برای گماردن آدم ها بر مسند گارگزاری ها پرسش هایی را از خود داشته باشند.
بپرسند که آیا به فکر استقلال کشور، زیست بوم ،روح بالنده انسان ها و در نهایت تقارن و هارمونی در شاکله های یک گستره از زیستگاه خود هستند و آیا دریافته اند که اندیشه جهانشمولی انسان نوگرای امروز بدون همگرایی جهانی نمی تواند به فیروزی برسد؟.
اگر به این پرسش ها پاسخی منطقی باشد که هر روز و ماه و سال مردم از کارگزاران خود به نیکی یاد کنند، در آن وقت است که ساختار توانسته راهبردش را در فرایند توسعه متوازن و پایدار بیابد.
و اینگونه بود که گفتند اوهم (آن مدیر و کارگزار نظام) یکی مثل همه است، او آمده تا چون پیشینیان با ثروت ملی کلاهی برای خود بدوزد یا با ثروت ملی کلاهی برای خود بخرد یا با ثروت ملی کلاه بسیاری را بردارد یا بنیان یک باندبازی جدید را به شیوه ای نوین راه اندازی کند و آنگاه که این همه شد ویا نشد برود آنور آب و بلاد کفردشمن همان ساختاری شود که از ان برآمده و درغایت اینکه باید خیلی خیلی بدشگون باشد که به گیر قوه قضا بیفتد و به زندان فکنده شود.
البته این گفتمان سال های مدید در اداره های دولتی است که چون دوغ و دوشاب در آن آنقدر برای کارگزار ارشد کشورمهم نیست، ارزش گذاری هم آنقدر به چشم نیامده و سفارش و باند بازی در آن سخن محفلی همه است .
می گویند همه دست به کارند تا او بیاید و این برود و این باشد درآنجا واون برود درجایی دیگر، البته این یکی بدرد هیچ کاری نمی خورد وآن دگرهم مارموزی است که نگو و نپرس!!.
در این بلبشوی مدیریتی یکی از جایی خاص میآید و برمسند می نشیند که سنت شکنی کند تا ازاین همه کارمند در اداره ای دولتی که بسیاری از آنها مارها خورده و افعی شده اند مدینه ای را بنا کند خوش آمد خدا و رسول !!.
پس آنها که در دولت پیش بهر برهانی پدر مردم را در سو مدیریت و سو رفتار در آورده اند باید بروند و آنهایی که پاکدست ترند بیایند و سر و سامانی به زندگی مردم ببخشند و آرامش روانی آنان را فراهم آورند .
خب کور چه می خواهد دو چشم بینا وچه بهتر از این که پس از سال ها تورم از هم گسیخته و ناپایداری هر پدیده ای در جامعه؛ دولتی بیاید که بخواهد ساختار را شیشه ای کند وهمه آینه ای بشوند و یا در آینه بد و خوب خود را ببینند.
برای این کار مدیر و کارگزار ارشد هر وزارت و اداره کلی باید بجوید که مثلا حراست آن ساختار در دولت قبل چند سفر خارجه رفته و با کدام سفارش و باند بازی ای رفته و دیگرانی پیش تر از او چند سفر رفته بودند و آیا باید بازهم در این ساختار تحول گرا چنین افرادی میدان دار جاهای حساس تشکیلات باشند !؟.
سخن از فرد نیست که اگر دراین ساختار افرادی از دولت پیشین خارج از عرف به مسند ونان و نوایی بی بها رسیده اند و آنگاه همچنان این افراد دوباره با اهرم دم دستی مدیران که تحت فشار برای تغییر هستیم، بر قدرت باقی بمانند، بی گمان باید تابوتی و کفنی را برای راستی و درستی آماده کنیم که مردم کشورم با این شیوه ی مدیریت و این نگاه رانتی و باندبازهرگز آب خوش از گلویشان پایین نرود و هرگز آنچه شایسته شان هست نیز محقق نخواهد شد .
و ورزش هم که اکنون در بحران توفنده تحریم ها گل سر سبد شادمانی و غرور و انگیزش و تاب آوری و سلامت جسم و روح و امنیت اجتماعی و نیزبرگ برنده نظام سیاسی مان در جهان هست چه بهتر که از همه جا آبادتر باشد و البته که انسان های فعال در آن نیز از همه جا مهرورزتر و سالم تر