اینکه هنوز این فرمانده سپاه که گویا ورزشی هم بوده در پست مدیرکلی ورزش گیلان ننشسته افراد ،گروه ها و رسانه هایی بگویند حواشی بسیاری بدنبال خواهد داشت ،بی گمان ناشی از سطحی نگری آنان خواهد بود.
مگر در ورزش گیلان از زمان مدیر کلی نیک بین فولادی، ملایی، رهنما، محمدی اصل ، بابایی و بخشی تقربیا همگان جز بابایی دانش آموخته ورزش نبوده اند ؟،آیا اینان هیچدام کارنامه ای ناشی از یک برنامه ی راهبردی داشته اند ؟.
آیا هیچکدامشان در حداقل ۲۰ سال گذشته در فرایند نشست های تخصصی ای که با پروفسور دمیرچی پروفسور میرزایی، دکتر آزاددل، دکتر چیرانی وکارشناسان زبده ورزش اداره کل داشته اند برآیندی قابل دفاع ارایه کرده اند و آیا ورزش استان در این بین بیشترین آسیب را از مدیران ورزش ای نخورده که صرف سیاسی بودند و بزندان رفتند و گاه پرونده های چندین ساله داشتند و انوقت در مرکز و عمق وزارت جاخوش کردند و حتی تبرئه شدند و طلبکار ؟!.
یک نفر به نام ملایی در بین این همه مدیران سفارشی از دست سیاسیون در رفت و به گیلان امد و سه ماه بیشتر اجازه کار نیافت و محبوب ماند و کارآمد و از دست سیاسیون تاب نیاورد و رفت .
حالادر این بلبشویی مدیریتی کار به جایی رسیده که حتی آبدارچی اداره کل اکنون فکر میکند این شیوه مدیریت را بلداست. و اکنون آمدن یک آدم از درون سپاه چرا باید حواشی داشته باشد پرسشی بی پاسخ است؟.
منظور این است که ورزش گیلان خیلی داغان تر از این حرف هاست ؛ از جهت نیرو ،از جهت راست کرداری ازجهت مردم داری، از جهت هیات های ورزشی سیاست زده ،از جهت نارضایتی عمیق کارمندان و خلاصه به قول عامه خیلی داغان است .
حالا مدیر کل جدید می خواهد از سپاه باشد، از بسیج باشد، از بین آخوندهای تحصیل کرده باشد، از بین رفتگرهای شهرداری باشد که عضو شورای شهر هم شدند، از هر جایی و هر کسی باشد ؛مشکل درکشورم نمایندگان مجلس و استانداران هستند که همه به یک شکلی سهم خواهی دارند نه مردم داری .
پس بی خود به این نیروی سپاهی هجمه نیاوریم که همه ی آمده های قبلی را با جلسات انواع پروفسورها و دکترها دیدیم و هیچ ندیدیم .
