آموزش خیلی مهمه این واحد میتونه با همکاری حراست و بازرسی خیلی کار های سخت گذر را به راحتی انجام دهد و آب از آب تکان نخورد .
این همه ی کنش های رفتاری ساختار مدیریت کشور ،استان و شهرستان هاست.
این نگرش سازمان یافته درحداقل ۳۰ سال گذشته کشورم البته در همه ی ارگان ها و سازمان هاست و بی گمان ورزش گل سر سبد این تباهی هاست .
می گویید چنین نیست ؟.در تاریخ ۴۳ ساله مدیریت استان مان با وجود این همه ساختارهای پولدار تنها دو مدیرکل ورزش گیلان بودند که پیاپی بر اثر سوء مدیریت حایز رتبه دستبند طلایی شدند، آنهم در ساختاری که همه میگویند پول در آن نیست و حالا این آقایان چگونه تباهی کردند و دیگرانی هم مانند این دو بودند که چنین کردند و البته جریان های سیاسی به موقع فساد آنها را ماست مالی کردند ، حتما از نوادر پدیده های ساختارمند کشورم باشد .
حالا در این شیوه مدیریتی سازمان یافته وزیر ورزش نیاز به تغییر نگرش در مدیریت ورزش را الزامی دانسته است .
نمی دانم اکنون سجادی با کدام انسان های کارآمد و درستکاری وبا چه ویژگی هایی میخواهد در تغییر نگرش مدیریت ورزش اثری نکو بگذارد و در این راستا نیز بتواندهمزمان جریان های سیاسی و بویژه نمایندگان مجلس را با آن سهم خواهی های گسترده مدیریت کند.
به این مفهوم که وزیر در گام اول باید نشست هایی با نمایندگان مجلس داشته باشد و بداند سهم آنها تا کجاست و آیا تا شورای ورزش روستاها را هم آنها انتخاب خواهند کرد و هیات های ورزشی هم دوستان ستاد انتخاباتی آنها باشند و گونی های فراوان وسایل ورزشی برای حوزه انتخابیه آنها چه میزان باشد و خلاصه مدیران ارشد وزارتی هم که به استان ها میایند چمدان ماشین هایشان چه اندازه پر بشود و ...
گیر اساسی کار اینجاست که وزیرچون سال ها در ساختار ورزش و معاونت های مختلف بوده خوب وبسیار خوب با این کردارهای زشت آشناست و پس اگر راهبردی نوین دارد باید ببینیم برای این تغییر نگرش در مدیریت ورزش کشورچگونه میخواهد آن دوستان سهم خواه را که در ادوار گذشته راضی نگهداشته اند، در دوره مدیریت خود دست رد به سینه اشان بزند؟! چرا که اینها همه در فرایند ساماندهی و تغییر نگرش مورد نظر اثر گذارخواهند بود.
اگر فرض کنیم که وزیر ورزش در سال های گذشته رطب خورده نبوده و یاندیده باشند که مدیران کل فاسدی در اداوار گذشته چگونه در بلوای سیاسی در مرکز کشور دوباره پست های مهم گرفتند و به ریش مردم و جامعه خندیدند؟!.
بهرروی می دانیم که آدم های خوب در حکومت اسلامی به بهشت می روند و پس بدرد مدیریت نمی خورند و البته آدم کارآمد ،متعهد ،راستگو ، درستکار ،نو آور و مبتکر در مدیریت کلان ورزش زودتر از آدم خوب به بهشت میرود .
در نتیجه اینکه بگوییم فلانی آدم خوبی هست و سال ها رییس کمیته ملی المپیک باشدحتما کار خوبی نیست .
کار خوب آن است که مدیر تربیت کنیم و برای این کار شاخصه هایی را هم برای او بشماریم.
پس اگر در این فرایندقهرمانان جهانشمولی چون علی دایی ها رییس کمیته ملی المپیک بشوند آنوقت است که کشورم دارد رشد میکند چون میداند برای جهانی شدن باید آدمی را روانه مدیریت جهانی کنیم که بین المللی باشد و چون این کار را نکردیم صالحی امیری هم وزیر ارشاد می ماند و هم رییس کمیته ملی المپیک !! ؟.
حالا او آدم خوبی باشد و استاد بر جسته تئوریک دانشگاه باشد ولی نمی تواند به اندازه یک قهرمان ملی ورزش برای کشورم در عرصه بین المللی بدرد بخورد .
او میتواند با کارهای خوبش در دانشگاه و انجام تحقیق وکاوش علمی هم جایگاه کشورم را در حوزه فرهنگ بهبود بخشد و هم زودتر به بهشت برود .
دکتر سجادی میداند که بیشتر کارمندان و کارشناسان بدنه ی وزارت ورزش بصورت سفارشی وارد تشکیلات شده اند و بعددر این ساختار به شیوه هایی مدرک لیسانس و فوق و اکنون دکترا گرفته اند و بواقع کارآمدی علمی بالایی ندارند و البته قابلیت مدیریت را هم ندارند چون ما هرگز به فکر تربیت مدیر نبودیم . ما آنقدر برای حفظ پست هایمان دغدغه داشتیم و با یکدیگر جنگیده ایم که همه ی اثرگذاران این وادی را خانه نشین کردیم و شدیم شهریار خانه خود.
وحالا دکتر سجادی با این بیمار فشل که نه میداند جوان گرایی خوب است یا تجربه خوب است یا توامان این دو خوب است و آیا هر کدامش که خوب باشند آیا ازمیانشان آدم باشرف و کارآمد هم می شود پیدا کرد، .وچرا و چگونه می خواهد در پی تغییر نگرش در مدیریت ورزش کشورباشد؟!.پرسشی است که زمان پاسخ اش را آشکار میسازد.