پس از کسب 31 رای قاسمی برای ریاست هیات استان که همه ی رییس هیات های شهرستانها و برخی از دیگران را برای نمک گیرشدن و شاید برای توسعه یافتگی فوتبال استان به ترکیه برده بود،شایدهیچ کس خوابش را هم نمی دید درچند هفته دیگر با فشارو فشور برخی ...همه ی قدرت ودرخشندگی قاسمی درثانیه ای به زیر کشیده شود والماسخاله همان 31رای راازهمان سفر کرده های زمان قاسمی رییس وقت بگیرد وبشود رییس جدید هیات فوتبال استان گیلان.
اینها را بدان سبب گفتم که بگویم شماری از فرهیختگان ورزش استان در یکی دو ماه گذشته بارها و بارها با نقدهایی تند وگاه کند کوشیده اند یک جورایی ازخجالت کم کارآمدی الماسخاله و تیم پیرامونش که ازدوران پارینه سنگی در فوتبال استان جا خوش کرده انددرآمده تا به اثبات برسانند که فوتبال این جادوی قرن همه ی حوزه ها از سیاست ، فرهنگ واقتصاد را درنوردیده و بواقع خود بعنوان یک برند (نمانام ) توانایی ایفای نقش در تخدیر و امنیت بخشی روانی همه گان را دارد.
شما وقتی با پدیده ای روبرو باشید که دنیا را با خود همراه کرده و قادر است هرامتیازی را برایتان بهمراه بیاورد ،چرا که نه ؛هر کسی باید در این آوردگاه گام نهد وازشهرت و توان رایزنی فوتبال در راستای اهداف درونی اش بهره درست وخدای ناکرده نادرست ببرد .
یک رییس هیات فوتبال اکنون آن قدرتی را دارد که یک استاندارهم گاه ازچنین ثباتی برخوردار نیست ؛مسندی که از هیچ مدیر بالادستی درکشور اجازه نگیرید و زنده ومستقیم با فیفا روبروباشد و درصورت بروز مشکلی مردم را به جان مردم بیاندازد ،کم پدیده ای است؟.
اگرچه فوتبال به تنهایی قادراست ازسنین پایه به پالایش روحی فرزندان مان درکنارآموزه های اخلاقی بپردازد ،شوربختانه در این سال ها بیشتر درلجن زار سیاسی بازی های نابخردانه قرار گرفته و کارکرد نادرست شماری زیاده خواه سبب آن شده که هیچ ساختای از ساختارهای اجتماعی مان روبراه نباشد وهمواره با چالش های بنیادین مواجه شویم.
شما به گیلان و فرایند توسعه اش که نگاه کنید آیا یک جایی از آن را سراغ دارید که آبادگری اش هدفمند و در راستای اهداف بلند مدت باشد و مردم از آن به نیکویی یاد کنند،زیست بوم ،کشاورزی مانند چای که 40 سال از حل بدیهی ترین مشکل اش درماندایم ،صنعت باشد و نباشد ،گردشگری اولویت باشد و نباشد ، ساخت و سازهای بی رویه ،ترافیک شهری و حالا ترافیک روستایی ناشی از موج فزاینده مهاجرت ،زباله وآلودگی زیست بوم و...مدام از آمایش سرزمین وهزار زمین ورزشی و هزار وهزارو هزارسخن نابجا و فاقد برنامه می گوییم که چه ؟...
اینکه در این دو ماه اخیر شمارگان بسیاری از دانش آموخته های ورزش استان به فوتبال بیشتراز پیش پرداخته اند جای پرسش دارد که ایا این فرد که برریاست فوتبال گیلان تکیه زده از داخل لپ لپ آمده یا از درون همین ساختاری که نام بردم تراوش کرده است ؟.
آیاکسی تاکنون ازخودش پرسیده است که چرا انتخاب کنندگان ما استقلال رای ندارند وپیاپی و فله ای رای خود را به گلدان ها می ریزند و بواقع شرافت خود را به تاراج می گذارند؟.
اینکه مدام فکر کنیم مشکل هر ساختاری تنها به مدیر آن برمی گردد و با حذف آن می شود فرایند های بهتری را چینش کرد و برآیند آن نیکبختی فوتبال استان خواهد شد ،بی گمان اندیشه ای نادرست خواهد بود .
اندیشه درست آنجاست که مردم خود فروشی نکنند و بازی رایزنی های انتخاباتی سیاست بازان را نخورند تا برایند آن یک انتخاب سالم باشد یک انتخاب دلی وانسانی باشد ،یک انتخاب برای مردم باشد .
کمی که ژرف تر اندیشه می کنم می بینم که مگر درآن بالا در فدراسیون ها و حتی آن وزیردر وزارت ورزش بدرستی بر مسند ریاست تیکه زده است تا برآیند آن این بشود که در گیلان هیات فوتبال اش از نیروهای دوران پارینه سنگی خارج شود و کارهای نوآورانه ای بکند ؟.
البته دیدگاه مان این نیست که تجربه را در فوتبال بی خیال شویم و فقط تیمی جوان را در فوتبال گیلان بر مسند بنشانیم ،که مقصود مان توجه به نگرش های نو و انسان های نوآور در ورزش است.
با این همه باید یک شاد باش و تحسین فراملی به کارگزارانی گفت که در این سال ها پیاپی و با جدیت یک کاررا خیلی خوب دنبال کرده اند و آن رزومه سازی(کارنامک) و انجام کارهای کمیتی است مانند 4000 مسابقه در روستاها و دهیاریها ،300 کلاس آموزشی،دهها دوره بازآموزی ،و...هرگز نگفتیم که آیا برآیند این همه به خلق یک ساختاری که مدام به تولید نیروهای کارآمد بیانجامد،بوده است ؟.
دیر نخواهد بود وروزی دیگراین هیات هم انتخاب خواهد شد و مانند 40 سال گذشته تشویش های پیامد آن نیزباقی خواهد بود و واگویه هایی مبنی براینکه باند بازی شده ، فشار این ارگان و آن ارگان سیاسی بوده ، اسیر جریان سازی ها هستیم و...آنچه آبادنخواهد شد آبادگری و توجه همه جانبه به نیازهای نسل نوپای جامعه و دوباره روز از نو... محمد پور بی بالان