این گفتمان یکی از دهیاران دانش آموخته و بقولی باکلاس در یک روستایی بوده که توسعه یافتگی را به تغییرکاربری و ساخت ویلا بوسیله سیل گردشگران و مهاجران مربوط دانست و تاکید کرد: وقتی زمین های روستایی درسه سال گذشته به شکلی شگفت انگیز از متری 10هزار تومان به بیش از 100 هزار تومان رسیده است ، باید از این موقعیت برجسته در راستای رونق روستا استفاده بهنگام کنیم .
اینکه دهیار می گوید در صددیم طرح هادی روستا را وسعت ببخشیم ،شک ورمان داشت که پشت این مدیر کوچولوی اداره کشور باید در جایی گرم باشد و خبرهایی دایر بر حمایت از آن بالای مدیریت کشور وجود دارد و این هم بر آشفتگی مدیریتی افزون، که توسعه یافتگی شترگاو پلنگی در روستاها نیز یکی از شاخه های مدیریتی است.
روستا که بر محتوای چگونگی ساخت وسازهای آن نظارتی نیست و با اشکالی عجیب از نماها و نمادهای غربی و شرقی بافت اش را بافته اند و اساسا دیگر نام روستا نمی شود بر آن گذاشت ؛ در دو سال اخیر آنقدر مجوز تغییر کاربری داشته که در برخی نواحی دیگر از بوته چای و مزرعه برنج خبری نیست.
می گویند ناچار به حرکت در مسیر توسعه یافتگی هستیم و افزایش جمعیت هم بر این جبر ناخواسته وارد شده و در نتیجه نمی توان در برابر سیل توفنده خواسته های مردمی پای پس گذاشت وبدیهی است که مردم را باید همراهی کرد.
اما این را هم باید در ذهن داشت که مردم برنامه ریز ساختارهای کلان نیستند و بواقع مدیریت کارگزاری کشور را بدست ندارند تا بخواهند توازن را در فرایند توسعه لحاظ کنند ؛ پس این مدیران اجرایی اند که با پذیرش چنین مسئولیتی باید از نابسامانی های زیست بوم در مسیر ایجاد زیر ساخت ها جلوگیری کنند و اجازه ندهند بیش ازاین بر پیکر شکننده طبیعت آسیب وارد شود .
اگر برای نمونه یک گذری به روستای گلدشت رحیم آباد رودسر داشته باشید کوچه ای را برای شما بازآفرینی کرده اند که خیال می کنی در آن بجز باغ چای چیز دیگری نخواهی یافت (خیابان چایکاران )؛شرمگنانه در این کوچه که به کوهستان ختم می شود و پر از بوته های چای بوده ،اکنون جز دهها ویلا با روش ساخت روز آمدش چیز دیگری نخواهی یافت.
یا در بهترین ناحیه حاصلخیز استان گیلان شهر واجارگاه همه ی باغ های مرغوب چای را به بهانه ایجاد زیرساخت های دانش افزایی و در همین راستا ویلاسازی برای گردشگران و خانواده های دانش آموختگان تبدیل کرده ومی کنند تا در کردار بر رونق تولید و استقلال اقتصادی کشور ریشخند بزنند و بگویند این دانش است که توسعه را رونق ومعنا می بخشد! .
از این دست آسیب ها تا بخواهی در شمال کشور وجود داشته وهمچنان با کمک مدیران اجرایی وکارشناسان آنها درحال گسترش است ، به صورتی که گاه و بیگاه مدیران ارشد هم از آن بعنوان بحران یاد می کنند و آنچه که در اجرا نمی کنند ،کوششش در راستای کاستن از بحران است .
هر چه که هست وقوع سیلاب ها و زلزله ها و زباله های شهری و روستایی و آلودگی های فزاینده هوادربیشتر نواحی کشور و در دو سال اخیر افزایش نرخ دلار و حجم ورودی پول های باد آورده از آن سوی مرزها به گیلان برای خرید املاک ،اندک اندک استان های شمالی را ویرانه ای از برج و بارو جایگزین زمین های حاصلخیز خواهد شد و آنوقت است که دیگر نه روستا و روستایی ماوایی در سرزمین اجدادی خود دارد و نه شهری شاکله شهری اش را حفظ کرده است و این شتر گاو پلنگ می رود که جان همه مردم را در جای جای کشور بگیرد.
با این فرایند تاسف بار در مدیریت کشور اگر امروز و به سرعت تند باد دولتمردان بیایند در برنامه ای از پیش طراحی شده برخی بافت های روستایی استان های شمالی را، زمین های زراعی را ، پهنا و گستره زیست بوم و منابع طبیعی را بازآفرینی کنند ،همچنان و بی تردید سال های سال از برنامه توسعه کشور پس افتاده اند .
محمد پور بی بالان