تنها اینجا نیست که برای دلمان می خواهیم کاری را بسامان کنیم و زورکی ادامه دهیم و دم غنیمتی روزگار بگذرانیم و نام آن را بگذاریم برنامه و راهبرد و از این جور حرف ها .
ما گویا عادت کرده ایم که ازسپیده دم تا شامگاه گاه و بیگاه از ساماندهی کارها بگوییم و اینکه بزودی کارها را درست وحسابی بسامان خواهیم کرد ، دریغ از اینکه گریزگاه ما در اینگونه بحران ها به پیش از آغاز کارمان برمی گردد.
آنجایی که تیمی را بدون برخورداری ازهر گونه زیرساختی مجوز کار می دهیم و سپس آن تیم بدون هر گونه ویژگی ساختاری در لیگ سه ، دو، یک و برتر حضور می یابد وادامه می دهد وآنگاه به درو دیوار می زنیم که این تیم فاقد هر گونه پشتوانه را از بحران فزاینده پیش رو نجات بدهیم .
این داستان یک و دو روزه و یک تیم ودو تیم نیست ؛حتی دو تیم پرسپولیس و استقلال که روی هم بیش از40 میلیون هوادار دارند نیزتا دوسال پیش نه زمینی داشتند و نه دفتر و دستکی .
یعنی برای آنها هم که پپشتوانه بی نظیر مردمی را داشتند سال های سال کاری نکردیم و دولت و مجلس به هر برهان ناپخته ای مدام گژکرداری کردیم تا همچنان این در بر روی همان پاشنه بچرخد.
ایراد وتنگنای کارمان آنجاست که دولت دلش نمی آید و یا اینکه هراس دارد به مردم ودارنده های مال وثروت کلان اطمینان کند و داشته های مردمی را به خود مردم یعنی آن دارنده پول کلان که درهمین ساختار اقتصادی به آن همه ثروت حلال و یا حرام دست یافته ،واگذار کند .
دولتی که خودش با آرای همین مردم انتخاب شده و باید به فرموده بنیان گذار نوکر و خادم مردم باشد و مردم این ولی نعمتان خودرا پاس بدارد ،کم لطفی کرده وبواقع مال دیگری را سفت در دستش گرفته و نمی بخشد !!.
این دولت هیات فوتبال گیلان هم هست ،آن هیاتی که مدام از آزموده ها آزموده ومی آزماید و براین خر مراد سوار است که مرغ اش یک پادارد و آن هم همه فهم بودن و همه چیزدانستن است، به این گفتار که در گاه بحران نه شترند و نه مرغ، وگاه هم این اند و هم آن .
به این سخن که دولتمرد هم هر روز، ماه وسال با یک دلواپسی ای که نکند این بخش خصوصی در میانه راه ، راه به بیراه ببرد واو بماند و هیاهوی مردمی ؛ویا آن سرمایه دار از این ویژگی مردمی در راستای اهداف سیاسی سو استفاده کند وآنگاه دست دولت در نمک آب بماند ،همچنان در دادن مال مردم به مردم خودداری می کند.
اگر چه مال مردم منابع زیر و روی زمینی مانند نفت و گاز و معادن هم هست ،منابع طبیعی هم هست، دریا هم هست ، حتی هوای پاک هم هست ،که دولت در هنگامه برگزیده شدن با کبکبه و دبدبه بسیارآنها را داد می زند و از دادگری می گوید، حالاباید بسامانش کند، الانه باید در ساماندهی این تیم های مردمی گام که نه، سراسیمه پای پیش نهد و به بخش خصوصی وام های بسیار با بهره بسیار کم دهد تا این پدیده اجتماعی نه اینکه وبال کرده نشود،گردن گلفتی شود برای شادمانی و تقویت خود دولت .
اینکه تیم هایی مانند پاس تهران و ملوان و اسقتلال اهواز و شاهین بوشهر و حتی آرارات تهران را با سو تدبیر به ناکجا آباد فرستادیم ،آیا وجود اینها خود برای بسیاری از دوستداران شان امنیت روانی نبوده و آیا دولت ها درک نکردند که رشد و شکوفایی کشور به امنیت وروانی نیازمند است و گردهم آیی های اینچنینی اکسیری برای هر کشوری خواهند بود .
شما سالانه چند ده میلیارد تومان پول مردم را برای کارهای مختلف فرهنگی و بوسیله همه ی اداره ها و ارگان ها هزینه می کنید که گاه درآن ها ده نفرشرکت کننده هم حضور ندارد وبواقع برباد دادن ثروت ملی بوده است ؟.
چرا کنکاش نمی کنیم که اگر این پول ها را به خود مردم می دادیم؛ با نظارت برآن وحمایت مالی از آنها سود بیشتری می داشتیم واز تهمت و افترا هم بدور می ماندیم و کیفیت کارهم بهتر می شد؟! .
اگر چه در کشورمان اکنون راستکردار وراستگو کم داریم که داده آماری اش درست باشد،با این وجود آشکار است که ورزش و فوتبال معجزه قرن است برای همه ی مردم ؛پس با برقراری شادی در بین خانواده ها ومردم کوچه و بازار همه و همه از این معجون و اکسیر سود وافرخواهند برد.
و چه خوب است که کارگزار نظام کم لطفی نکند و اجازه بدهد مردم حتی آن پولداری که درآمدش غل و غشی دارد وارد کار شود و دولت با بهره مندی از قوانین بالادستی با مدیریتی بهنگام نظارتی قوی را در اجرا داشته باشد تا حاصلش بشود موفقیتی پایدارچون بسیاری از کشورهای پیشرفته
و راه دیگر آنکه این همه به هوداردوآتیشه با امروز و فردا کردن مان زجر وناراحتی روانداریم واجازه دهیم تیمی چون سپیدرود مانند ملوان، پاس و شاهین بوشهر و ...برود پی کارش و چشمش به سوی مدیران اجرایی نباشد که آبی از این جا گرم نخواهدشد.
محمد پور بی بالان