اختصاصی پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل اگرچه در فرایند توسعه یافتگی باید از ایده پردازی ، طرح ، هدف و آرمانی مشخص برخوردار باشیم و در همین راستا با بهره مندی از قوی ترین کارشناسان اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی که همه ی نقاط قوت و ضعف آن پدیده مورد بحث را مورد ارزیابی دقیق قرار دهند ، سیر حرکتی جامعه را تبیین و ترسیم کنیم ، با این وجود هر فردی ازآحاد جامعه با احساس مسئولیت و ادای دین به آب و وخاک خود می تواند برآیندی از یک نگرش عالمانه به توسعه محسوب شود.
بعبارتی امروزه تولید کننده نمی تواند بدون فراهم آوردن بازار فروش محصول و یا طرف تجاری به تولید انبوه بپردازد و از این کار خود شادمان باشد ،چرا که در این سالها بسیار دیده ایم کشاورزانی اعم از تولید کننده سیب زمینی ،پیاز ،گوجه ،سیر و پرتغال ،خیار و...که به جهت مراودات بد در عرصه داخلی (سیستم عرضه )و سیاست خارجه محصولاتشان رو دست شان باد کرده و برغم تلاش طاقت فرسا سهمی در پیشبرد اقتصادی کشور نداشته اند .
پس کشاورز و تولید کننده که در اشکال مختلف پدیدی ه های اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی بواقع اسیرمناسباتی ناخواسته شده نمی تواند به تنهایی و با نگرش ذهنی خود به فرایند تولید و افزایش آن بیاندیشد ،مگر آنکه برای تولید خود در رقابتی سخت و بعضا آلوده به رانت و انواع پدر سوختگی های معمول هواخواهانی پیدا کند .
اگر چنین پدیده ای در جامعه ای روتق یابد ، لاجرم تولید کننده در بسیاری مواقع ناچار است مانند آن دخترکان بزک کرده هر روز محصول خود را در خیابان ها عرضه کند که آیا در دستانی هوسباز گندیده شود و یا شانس بر او اقبال نشان دهد و لقمه ی حلالی گیرش بیاید .
پس اینکه افرادی مانند فرامرز که در کنار فعالیت های مدرن ،در تولید دام نیز بازنگری داشته و اساسا در چندین حوزه اقتصادی فعال است ،هر اندازه به فکر اقتصاد مقاومتی باشد و بخواهد گیلم خود و بخشی از جامعه را از آب بیرون بکشند ،بقولی یک دست صدا نداشته و باید دولت از هوشمندی بالایی در عرصه سیاست گذاری داخلی و خارجی برخوردار باشد.
سیاستی که با اندیشه ورزی همراه بوده تا بتواند زارعین را در تولیدات مختلف هدایت کرده و هر منطقه ای از کشور را بفراخور امکانات و موقعیت جغرافیایی اش جهت دهی کند .
اگر چه فرامرز در بازنگری اهداف اقتصاد مقاومتی اش این توان را دارد که با ایجاد انگیزه در منطقه، فرایند توسعه و درآمدزایی را آموزش دهد ،با این وجود باید بپذیریم که اکنون در استان های شمالی تغییر کاربری ، ویلاسازی ،افزایش هزینه های تولید ،قطعه قطعه شدن زمین ها ،نقصان در بازار عرضه و تقاضا ،ناتوانی دولت در حمایت از محصولات و ایجادصنایع تبدیلی ،و طمع ثروتمندان و دلال ها در تبدیل باغات و مزارع به باغ ویلا ،فاجعه ای را درمحیط زیست استان های شمالی ایجاد کرده که بنظر تاخیر در برخورد بااین پدیده زشت حتی برآب و هوای بخش اعظم کشور نیز تاثیر سوء خواهد گذاشت .
فرامرز ابراهیمی یکی از کشاورزان بخش کلاچای است که سالها پیش به دلایل مختلف، دامداری سنتی اش را برچید تا بمانند بسیاری دیگر در بازار حمل و نقل و شاید دلالی محصولات بتواند سری در سرها بلند کند اما بنظر اخیرا مجددا به شغل پدری خود روی آورده و در فاز جدید تلفیقی از فعالیت ها ی بازار و کشاورزی را هدف گرفته و موفقیت اش نیز دوچندان شده است .
آنچه که باید از این تغییر رویه آموخته شوداینکه نسل نوپای جامعه باید ضمن بره مندی از علوم روزآمد ، کشت وتولید وفراوری چندین محصول را در آب و هوای معتدل گیلان تجربه کند تا در این آشفتگی اقتصادی هر محصولی که در بازار خواستگار نداشت محصول جایگزین بتواند رفع نیاز کند و اقتصاد خانوار راازبحران بدتدبیری خارج ئماید .
بینشی که اکنون در بخش کلاچای و برخی نقاط دیگر گیلان افرادی به ان روی آورده و بی شک دور نمای اقتصادی آنها نیز متفاوت خواهد شد .
به امید انکه دولت با گسیل کارشناسان اقتصادی و مسئولین فنی به بخش های کشاورزی ودامداری استان گیلان ،روند تولید را ساماندهی کرده تا کشاورزان ،دامداران ، باغداران و صنایع مرتبط از دلواپسی های موجود بازار عرضه و تقاضا که حبابی ایجاد شده توسط دلالان می باشد رهایی یابند .