اختصاصی پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل :شما برای اینکه از زندگی لذت ببرید می توانید از هر پدیده ای بفراخور درک خود شادمان بشوید و حال اش را ببرید و زندکی را از حالت رکود و سکون بدر آورید .
یا می توانی به هر چیزی گیر بدهی و با تفسیر های ناصواب اوقاتت را بد کنی و زمان را که در مسیرش مصائبی بسیار خواهد داشت ،بخاطر برخی چیز های بیهوده و کم اهمیت از دست بدهی و غمگین باشی .
اساسا باید گفت که همین بد و خوب و زشت و زبیا هم در عالم هستی ساخته و پرداخته ذهن آدمی بوده و حیوان راست قامت و راه رونده ای بنام انسان با نگرش های متفاوت خودمی تواند فرایند تولیدشادی را به شرایط موقعیت زمانی و مکانی متحول کرده و حال اش را ببرد ویا نبرد .
مثلاآیا اگر عکس و اسم شما در یه جاهای بدشگون بخورد باید ناراحت بشوی و بگویی شان ما پایین آمد و ابهت مان فرو ریخت ،یا اینکه با غمزه ای و نگرشی روزآمد و مدرن همانگونه که آن دختره یا آن زنه شلوار لی اش را پاره کرده تا بخشی از زانوانش پیداشود ویا اون آقاهه تا چند وجبی زیر بغل اش را نمایان کرده که بازوی باد کرده اش را مردم ببینند و بزعم خود حالش را ببرد ،تو هم حالش را ببری و انگار نه انگار؟.
حالا شهرداری منطقه ای از شهر رشت هم که بخشی از کارهای خدماتی اش رابه شرکتی سپرده و آون کارگر محترم هم به نیت تقسم شرح وظایف واینکه آن سطل زباله اینجا باشد و این آنجا ،همه اش از سر خیر و انجام درست و اصولی کارها بوده که به ناگاه اسم خبرنکارن را بر پیشانی سطل زباله درج کرده و بس .
از آن سو یک خبرنگار در پیتی هم می تواند با نگرش اسف باری برود یقه شهردار منطقه را بگیرد که این افتضاح مدیریتی را رسانه ای می کنم و برای برون رفت از این بحران باید حالی دیگرگونه بما بدهید.
نمی دانم نظر شما مخاطبین محترم و محترمه در تفسیر این سطل زباله چیه و اساسا آیا به این اعتقاد رسیده اید که بسیاری از مسایل جامعه ما میتواند به بحران تبدیل نشود ،اگر جمعی از آدم ها و بخصوص بچه های بالا بچگی نکنند و مثل سال 88 آب به اسیاب بدخواهان نریزند و با اندکی فراخ سینه و بقولی سعه صدر بر صدر انسانیت نشینند و اجازه دهند مثل بسیاری از کشورهای جهان با بازتولید اندیشه و تغییر نگرش ها از هر گونه تنش بی مورد گذر کنیم ،که با گذشت و متانت میشود این زندگی چند روزه را سپری کرد و حال اش را برد .
این سطل زباله راهم در بحبوحه ی تجلیل از خبرنگاران تقدیم به همه ی عناصر رسانه ای می کنیم که خاکی اند و خاک پاچه خواری به تن شان نخورده و با صداقت و راستی مثل این کارگر خدماتی نیت خیر به جامعه دارند.
و اف بر آن پدر سوخته هایی که در عرصه خبر همه ی نیت شان مچ گیری ،باج خواهی و اختلاف انگیزی بوده تا در این رهگذر اخاذی ای کرده باشند و بقول خود عناصری اثرگذار بمانند که بی شک از محتویات این سطل زباله بدترند .
بله ،با شمایانی هستیم که هر روز به یک مدیر دستگاه اجرایی می چسبید و با اطلاعات ناصواب ضمن مشوش کردن ذهن شان نیت پلیدتان را مخفی داشته ومتاسفانه برخی از این مدیران تازه بدوران رسیده سره را از ناسره تشخیص نداده و بدام آینان می افتند و محتمل آینده ای شوم را برای خود فراهم می آورند .
تردیدی نیست که هر جا صداقت و راستی پای پس کشید ،دون صفتان میدان دار شده و با هر شکلی از ساختار سیاسی در هم می آمیزند تا در ضعف مفرط ساختارمدیرتی ،تدبیربدشگون خودرا کلید توسعه بنامند .
حبیب محمد پور