به گزارش گروه دریافت خبر پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل :زبان سرخ اگرچه سرسبز می دهد برباد ،اما انصاف هم که بازارش کمی بیش از همیشه کساد شده در هنگامه تقسیم غنایم و اموال عمومی می تواند این زاویه بدشگون را راست نماید و شناخت جامعه را ازعناصری که با سیاست ورزی ریاکارانه می خواهند مسیر حوادث را غیر واقعی جلوه دهند بیشتر نماید .
سخن از خبرنگار است،فرهیخته ای که اگر چه با توانایی های ذهنی و ذوق هنری خود می تواند سبب تحول ساختاری در جوامع شود ، از آن سو نیازبه تامین معاش سبب شده تا در پاره ای اوقات دست شان زیر ساتور سالوسانی باشد که به هر شکلی می خواهند در مسند قدرت باقی بمانند و از تتمه عمر خود برای چپاول ثروت ملی استفاده ها ببرند.
پس در این شرایط حتی اگر خبرنگاری نتواند واقعیت های یک حوزه را بهنگام و بدرستی تراکنش کند ،نه اینکه تومنی نگار نخواهد بود ،این اضطرار و واقعیت های ساختاری جامعه است که فرد را به سکوت واداشته است .
اما تومنی نگاران دارو دسته ای هستند که اساسا فکر و ذائقه آنها تخریب ، تفرقه و سوء استفاده از فضای موجود برای اهدافی خاص ، همسو و با برخی مدیران کم بنیه و فاقد منزلت های اجتماعی خواهد بود.
اینان تا زمانی که منافع اشان ایجاب کند گام به گام در حمایت از جریان و مدیران مورد نظر در میدان مبارزه فعال بوده و حتی با حضور فعال تردر عرصه خبر و بهره برداری از برخی مدیران نشریات این فضای شعبان بی مخی را هدایت می کنند.
بعبارتی آنهایی (تومنی نگاران )دراین چرخه فساد پذیری حاضر می شوند که بارها و بارها و سال ها و سالها توسط بخشی از این گونه ی متنوع مسئولان دعوت به مماشات شده ودر مواقع بحران با زیر میزی هایی که رد و بدل می کنند، این افراد را که اساسا هویتی ندارند به بازی گرفته و منافع و مقاصد خود را عملیاتی می کنند .
پس در می یابیم که همواره وفاقی عجیب و قرابتی قریب بین این دو قشر و طایفه وجود داشته و اساسا موقعی پته ی اینان روی آب می آید که مسئول محترم و تومنی نگار یه جایی بر سر تقسیم غنایم به توافق نرسیده اند.
حال اینکه این گونه افراد چگونه به عرصه خبر راه می یابند و ممیزی ای برای تطهیر کردن عرصه اطلاع رسانی در جامعه وجود ندارد ،خود نیز نیازمند بررسی و کنکاش است .
به این مفهوم که اگر بناست برای تعالی فرهنگی و استقرار حداقل های اخلاق و معرفت انسانی در جامعه گامی به جلو برداریم باید بین خبرنگار با کار چاق کن ،باج بگیر ،چاپلوس و متملق افتراقی قایل شویم و در همین راستا با مسئولانی که حامی برخی عناصر شبه خبر هستند نیز برخورد شود .
اساسا این تصورکه فردی با نام خبرنگار که به گمان برخی مسئولان (تومنی نگار) بتواند در جریان بازیهای سیاسی با این افعی های مار خورده در کارزاری نابرابرهمزیستی و هم آوایی داشته باشد بسیاربعید خواهد بود.
پس اطلاق تومنی نگار برافرادی که همواره در حیطه خبر حضوری فعال داشته وسپس در کنف حمایت برخی نشریاتند وبعدهم نان وآبی برایشان روبراه هست ، نشان از ضعف ساختاری در دستگاههای نظارتی و اجرایی کشور دارد که شاید وزارت ارشاد،صنف خبرنگاران و خانه های مطبوعات از خطاکاران اصلی باشند.
کاری نداریم به اینکه سال هاست این بحران فزاینده در بستر خبرنویسی و دانش روزنامه نگار ی وجود داشته که بخشی از جامعه و اعظم مدیران از من نگارنده با دانش بسیار محدود و آن ویزیتور و توزیع کننده روزنامه که گاها در جلسات برجسته استانی و کشوری نیزحضور می یابند در کناردکترای خبرورسانه شناسی به نگاه دوغ و دوشاب می نگرند.
شرم آروترآنکه گاها برخی ازمدیران ارشد ما آن تومنی نگارانی را که همسو با طیف خود یافته اند آنچنان ارج وقرب می نهند که به ناچار خبرنگاران به پستو می رود تا از گزند اتهامات تومنی نگاران برهند .
البته خاطرمان هست که بندرت مدیری در استان مان به شکل ،محتوا و نوع پردازش خبر توجه داشته و اساسا به قامت درشت تصاویر رسانه ای خود و تمجید و ثنای رپرتاژبگیران وقع وافرتر می نهند تا بیشتر بمانند وببرند.
در نتیجه وقتی در جامعه ای ارزش های انسانی و حقوق شهروندی به نازلترین قیمت به تارج می رود، اگر برافرادی(تومنی نگاران ومسئوولان حامی آنان ) که آمده اند تا دراین آشفته بازار مدیریت کشور منزلتی یکهویی پیدا کنند، ایراد بگیریم بواقع نان خود را آجر کرده ایم .
واما ما با این نوشتار همین کار را کردیم تا بماند نیکویی و بماند اندکی داستان رادمردی و روح معنویت در جامعه.
حبیب محمد پور بی بالان