به گزارشپایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل : آخرین آماری که فائو در باره تخریب جنگل ارائه کرده مبین آن است که اگر چنین پدیده ای با این شتاب تداوم یابد در 30 سال اینده امکان زیست در بسیاری از نواحی کشورمان غیر ممکن یا مشقت بار خواهد بود .
ایران در سال 1321، نوزده و نیم میلیون هکتار جنگل داشته که در سال 1343 به آمار قابل تامل هجده ونیم میلیون هکتار کاهش یافته است.
این آماردرسال های انقلاب شتاب ناباورانه ای به خود گرفته بطوری که با تخریب 6 میلیون هکتار در مدت 40 سال مانند جراحی بینی ، استفاده از لوازم آرایشی ، تولید زباله و مصرف نامتعارف آب و برق و...در دنیا رکورد زدیم .
آمار اخیر نشان می دهد در 40 سال اخیر که 37 سالش در انقلاب اتفاق افتاده با 6میلیون هکتار تخریب جنکل ثابت کرده ایم که در تعالی فرهنگی هم ضمن کوری چشم دشمنان ،گوی سبقت را در بسیاری از حوزه های زیستی نیز ربوده ایم .
بنطراین موضوع به خودی خود عیب نیست که محتمل فرافکنی کرده ایم و به نکته حساس آن که نیاز جامعه برتوسعه کشت و زر و تولید بهنگام در امر خودکفایی است ،کم توجه بوده ایم !.
گویا باید یاد بگیریم که در تحلیل هر موضوعی همه ی جوانب کاررا ببینیم و با کنکاش در آن، موجبات تشویش خاطر مسئولان محترم که مردم را ولی نعمت خود می دانند ،نشویم !!.
بهرروی جامعه ایران اسلامی در فرایند شتابان توسعه لاجرم راهی جز توسعه صنعتی نداشته و این جز تسری شکوفایی اقتصادی در قالب تخریب چند تیکه زمین(6میلیون هکتار) در بخش هایی از کشوربخصوص گیلان مازندران نبوده و نیست .
وانگهی ما چیکار داریم که کشورهای امریکا ،روسیه و کانادا در سال های اخیر نه اینکه جنگل هایشان کاهش نیافته، روسیه از سال 1993 هر سال یک الی دو میلیون هکتار بر سطح جنگل هایش افزوده ،بطوری که این کشور در نظر دارد تا سال 2030 سطح جنگل ها را از 890 میلیون هکتار به 904 میلیون هکتار برساند .
البته برخی کشورها مثل استرالیا در 15 سال گذشته بیش از یک میلیون هکتار از جنگل هایشان را نابود کرده اند، اما نزدیکی این آمار با احیاء جنگل یک هم خوانی معناداری دارد .
متاسفانه ما که به شکرانه تاسیس شوراها و حضوردهیاران محترم در شتاب توسعه و اقتصاد مقاومتی تفهیم نشده ایم فکر می کنیم با احداث چهار تا ویلا در روستا و تحرکات دیگرگونه بچه های بالا با ماشین های آنچنانی اشان به امنیت اقتصادی مان کمک می شود.
اگر چه این کار در سال های اخیر باعث شده که نه اینکه روستاهای ما بافت سنتی اشان را ازدست داده اند ،دهیاران وشوراها همچنان با آب وتاب ازتبدیل باغها و مزارع به ویلا به بهانه های مختلف استقبال می کنند تا کوچه ای را آسفالت کرده و دک و پزی در کنند .
اخیرا هم مدیر کل دفتر زیستگاه های محیط زیست گفته که هر ثانیه ،تاکید می کنم هر ثانیه 150 متر مربع جنگل در سطح کشوربخصوص درگیلان و مازنداران (شریان تنفسی کشور) نابود می شود.
جالب آنکه اخیرا نماینده مردم رودسر و املش در مجلس شورای اسلامی وعده داده که جاده کوهستانی و سخت گذراشکور رحیم آباد به قزوین را با شتاب زیاد در سایه تدابیر خاصه دولت به سرانجام خواهد رساند، تا اقتصاد منطقه رونق بیشتری یابد.
این منطقه که دهها سال پیش با اعمال نفوذ تعدادی سیاسیون ،جاده ای کم عرض در برخی روستاها به خود دیده بود، در ادامه اشکوری های ساکن که امروزه تقریبا 10 ماه ازسال در شهرها سکونت دارند ،با تخریب تدریجی جنگل های چند صد ساله بهانه ای برکشت فندق ،گردو و گل و گاوزبان یافتند.
بدنیست بدانیدکه اگر فشار و فشور دولتی ها درتصویب قوانینی برای حفظ منابع طبیعی نبودشاید امروز به همت اهالی اشکورحتی یک درخت در قلب طبیعت گیلان نداشتیم .
البته این فاجعه زیست محیطی را در جلگه هم داریم ،در سواحل هم داریم که در هر چند صد متر بااجرای طرح هادی روستا در کنار باند بازی های معمول ،کمی آنطرف تر را هم مجوز می گیریم تااین داستان غمبار تخریب مزارع و باغات و جنگل هاهمچنان باشتاب دوچندان دادمه یابد .
یادمان نرود که امنیت روانی مردم هم با ساخت سازهای بی رویه در خط ساحلی و کوهستانها به شدت دچار خلل شده ،بطوری که امروزه اگر گردشگری بخواهد درمسیر جاده ساحلی دریا را ببیند جز با ورود به چند متری دریا ممکن نخواهد بود و حال آنکه حداقل در ده سال گذشته وقتی از رودسر به سمت چابکسر حرکت می کردی همه ی شکوه دریا و باغات چای در حاشیه جاده ها را به نظاره می نشستی و از تلطیف روح و روان خود لذت می بردی .
می خواهم بگویم در آنجاهایی هم که به ضرورت ساخت وساز می کنیم جامع نگر نیستیم ،نگاه تک بعدی به امنیت اقتصادی داریم ، سلامت روان راکه اساس و بنیان توسعه پایداراست ارج نمی نهیم .در صورتی که ورود دهها میلیون گردشگر به گیلان و مازندارن برای دلبری کوه و دریا و مزارع و باغات و سرسبزی اش است نه وجود ویلاهای پرجلال و جبروتش .
اصولا آنچیری که مسافران سایر استان ها را به گیلان و مازندارن کشانده بافت سنتی اش است ،خانه های کاه گلی و مرغ و جوجه و چپر و میوه و غذاهای محلی و شیر و پنیر و نان داغ تنوری روستازادگان و کره و سرشیر و عسل و بوی نم خاک و شبنم صبحگاهی است .
بعد می آیند زمینی می خرند و به همت مسئولان تا دم خانه اشان را آسفالت می کنند و دوربین و دیوار آنچنانی و سیم خاردار و شیشه های دوجداره و پرده های ضخیم وسیمان کاری محوطه و نصب تابلو در جلوی درمنزل که اگرپارک کنید ،پنچر می شوید ، بدفرهنگی ،سادیسم و بیماری روانی اشان را به روستازداگان نشان می دهند .
روستا با گل و شل اش و نم وبوی خاکش و صدای مرغ و گاوش زیباست و آنوقت اگر آمدید زمینی خریدید و مناظر بکر و بدیع دریا و کوه را با ساختمان های چندین مرتبه به سودای ثروت اندوزی نابود کردید ،بدانید که پیش از برخورد با شما باید دهن مسئوولان و کارشناسان متخلف را گل گرفت که رییس دادگستری کل کشورگفته تخریب منابع طبیعی و ساخت سازهای غیر مجازاز بی عرضکی ماست .
و دردناکترآنکه اساسا درکشور ما ازاین دست اقدام های غیر کارشناسی غیر ضرور که میزان بهره وری یک پروژه با آسیبی که برزیست بوم منطقه ( در کلان به روح و روان آحاد جامعه) وارد می آورد بسیار نادیده گرفته می شود.
تفکری که با 6 میلیون هکتار تخریب جنگل ،در کنار سایر نابسامانی های اجتماعی بواقع آرمانی مقدس را به سخره گرفته واین تبیین کننده آن است که اگر داعیه داران اندیشه برتر درکشورشان به حداقل های توسعه و امنیت روانی آراسته نباشند ،چگونه خواهند توانست با توسعه نامتوازن و تشتت درشیوه مدیریتی ،جامعه جهانی را از این تعالی عالمانه بهره مندسازد.
محمد پور بی بالان