به گزارش گروه دریافت خبر پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل : می خواهیم با تماشای یک عکس به دوران طلایی دهه 60فوتبال گیلان افتخار کنیم و سوالاتی پیرامون سقوط چندساله اخیر فوتبال استان را مطرح نماییم!
این عکس به 26سال قبل باز می گردد،به آن زمانی که تیم ملی فوتبال ایران با درخشش دو ستاره بی نظیر گیلانی (امیر افتخاری و سیروس قایقران) برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به مقام قهرمانی قاره آسیا رسیده وبرسکوی اول بازیهای آسیایی
1990پکن چین تکیه زده بود!!.
آن روزها،زمانی که تیم به وطن بازگشت مرحوم ایرج زهرابی -موفق ترین رییس هیات فوتبال تاریخ استان گیلان-مراسم استقبال باشکوهی برای دوبازیکن گیلانی تدارک دید ودرهنگام برگزاری یکی از بازیهای لیگ گیلان در ورزشگاه شهید عضدی رشت، از سیروس قایقران و امیرافتخاری تجلیل کرد.
دو نفر از حاضران در عکس حالا در میان ما نیستند،یکی سیروس که بر اثر تصادف رانندگی به آسمان پرکشید و دیگری مهندس زهرابی که بر اثر بیماری سخت و مهلک، فوتبال را تنهاگذاشت! .....
درپی تماشای این عکس سوالات بسیاری در ذهنمان نقش بسته که به طرح این سوالات می پردازیم و پاسخگوی به این سوالات را به متخصصان و مسولان امر و عاشقان فوتبال واگذار می کنیم!
به راستی که فوتبال دهه 60گیلان به ریاست ایرج زهرابی دیگر تکرار نخواهدشد و حقیقتا هرچه زمان به پیش می رود صلابت و شکوه فوتبال -دردوران ریاست او- بیشتربه چشم می آید!....
در آن زمان کاپیتان سیروس قایقران، امیرافتخاری، امید هرندی، حمیدرضا منصوری ، احمدزاده و... در تیم ملی ایران طباطبایی، داداش زاده در تیم ملی امید، حبیبی، پورغلامی، عزت اللهی و... درتیم ملی ارتش بودند؛ تیم منتخب گیلان نایب قهرمان لیگ قدس بود؛ تیم های نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید ایران جزو چهار تیم برتر ایران بودند و تیم های باشگاهی گیلان در سطح اول لیگ کشور با اقتدار به پیش می تاختند، آن زمان ملوان قهرمان حذفی ایران بود؛ لیگ فوتبال گیلان باکیفیت بالا برگزار می شد؛ مجید جهانپور، بهمن صالح نیا در کادر مربیان تیم ملی فوتبال و احمدصومی در کادر تیم ملی فوتسال بودند...
تیم فوتسال گیلان قهرمان ایران بود... تیم آستارا قهرمان جام فلق بود و داوران گیلانی (از جمله مرحوم قویدست، مرحوم جباری، تقی نظیفی، فلاح، یوسف قاسم پور، موسیقی، نوروزی و بسیاری دیگر از داوران گیلانی) درسطح اول داوری مملکت حضور فعال داشتند و خلاصه اینکه همه چیز رنگ و بوی اقتدار و موفقیت می داد...
آنچه در عکس می بینید نشان میدهد که "تاریخ سازشدن انسانها" به سبب پی گیری و ممارست آنهاست و"مدیریتهای تاریخی و درخشان "اصلا اتفاقی نیست!!!
پیام عکس این است که اگر زنده یاد مهندس ایرج زهرابی تاریخ ساز شده و از او به عنوان بهترین مدیر فوتبالی تاریخ گیلان نام می برند دلایل فراوانی دارد ... او درهیچ کاری لجاجت نمی کرد و در"پروسه های مشورتی" حرف گوش کن بود واگر تشخیص میداد که اشتباه کرده راهش را تغییر میداد و به عبارتی قاطع و اهل مطالعه و تعامل بود!!
او هرگز دست روی دست نمی گذاشت تا شاید موفقیت در خانه اش را بزند بلکه برای رسیدن به موفقیت حرص و جوش می خورد و از وقت و جیب و سلامتی خود برای اعتلای فوتبال مایه می گذاشت.
مرحوم زهرابی پله های فدراسیون فوتبال را ده تا یکی طی می کرد و در دفتر رییس فدراسیون فوتبال بسط می نشست تا حق فوتبال گیلان رابگیرد!!
فیکس شدن بازیکن های گیلانی در تیم های ملی، پیروزی تیم های گیلانی در بازیهای بزرگ، تکریم خبرنگاران ورزشی به مناسبتهای گوناگون، قضاوت داوران گیلانی در بازی های بزرگ لیگ ایران، انتقال نورافکن های زمین شماره سه استادیوم آزادی به استادیوم شهید عضدی رشت وحضور مردان کارکشته ای چون محمدعلی رافع،بهمن صالح نیا، مسعودخادم، مجیدجهانپور، بیژن تیزکار و... در بدنه هیات فوتبال گیلان فقط گوشه ای از اقدامات شادروان زهرابی بود و نشان از روحیه تعامل و مشاوره او داشت!
مهندس زهرابی بعدها به عنوان مدیرباشگاه استقلال شهرداری رشت تکاپویی جدید درفوتبال گیلان ایجاد کرد و با آوردن برند فوتبال ایران (زنده یاد ناصر حجازی ) به مرکز استان گیلان باعث شد تا تیم رشتی به یک تیم قدرتمند و پویا تبدیل شود؛ تیمی که در مقاطعی استقلال تهران، سپاهان و تراکتورسازی را در رشت مغلوب کرد و مربی ای هم چون امیدهرندی و بازیکنانی هم چون چاووشی، مهدوی، نظیف کار و خیلی های دیگر از دل همین تیم بیرون آمدند.
جالب است بدانید که زیرساخت نایب قهرمانی پگاه گیلان در جام حذفی هم از دل مدیریت ایرج زهرابی در استقلال رشت جوشید چون او زمینه تحول اسپانسرینگ باشگاه رشتی را بر زمین گذاشت و چوب امدادی موفقیت ابتدا از او به افشاریان و آنگاه به مهندس شاد منتقل و به نایب قهرمانی تیم نادر دست نشان در جام حذفی ختم شد!!!
در دو سه سال اخیر دو تیم فوتبال گیلان(داماش وملوان)به دسته های پایین تر سقوط کرده اند و گیلان در لیگ برتر یتیم شده و تیم ندارد!
از سوی دیگر فدراسیون فوتبال- به دلایلی که قابل ریشه یابی است- مدام چوب لای چرخ فوتبال گیلان میگذارد و حتی این فدراسیون تمام تلاشش را کرد تا سهمیه نفت تهران به ملوان انزلی منتقل نشود و زمینه زمین خوردن فوتبال گیلان فراهم شد!
دراین شرایط همه از خودمی پرسند که اگر زهرابی زنده بود و این اتفاقها می افتاد آیا او باتوجه به روحیات و ارتباطات وسیعش، فدراسیونی ها را سرپا نگه نمیداشت و حق فوتبال گیلان را از آنها نمی گرفت؟ اصلا آیا در گلوگاه های تاریخی، پیروزی یا شکست در گروی جربزه افرادنیست؟!
اگر ایرج زهرابی زنده بود؟!
این روزها سوالات فراوان دیگری هم در ذهن علاقمندان فوتبال گیلان نقش بسته؛ مثلا خیلی ها از خود می پرسند که اگر زهرابی زنده بود تیم بانوان ملوان (نایب قهرمان کشور) منحل می شد؟
یا اگر او زنده بود و حمید حاج ملک(داورگیلانی) بازی استقلال با ذوب آهن را در استادیوم آزادی سوت میزد از او در هنگام بازیهای لیگ، در کنار پیست استادیوم شهید عضدی رشت تقدیر نمی کردند؟
اگر زهرابی زنده بود از تجربیات بین المللی اردشیر پورنعمت چگونه استفاده میشد؟ و جایگاه او در برنامه 90 تلویزیون در مقایسه با فرد هم رده اش(آقای محصص)چگونه بود؟
خیلی ها از خود می پرسند که اگر ایرج زهرابی زنده بود مراودات بین المللی فوتبال گیلان با کشورهای هم جوار مثل (آذربایجان، گرجستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان و حتی اوکراین، روسیه، بلاروس و غیره) چگونه می شد و آیا تا امروز شاهد برگزاری چند دوره از جام های بین المللی فوتبال خزر نبودیم؟
سوال دیگر این است که اگر زهرابی زنده بود و سپیدرود رشت صدرنشین لیگ دسته اول ایران میشد اینچنین محقرانه در چاله مشکلات ریز و درشت می افتاد و در اوج صدرنشینی در تنگناهای مالی دست و پا میزد؟
عاشقان فوتبال از خود می پرسند که اگر زهرابی زنده بود ارتباطش با مهدی تاج ( رییس فدراسیون) چگونه میشد و چه امتیازاتی به نفع فوتبال گیلان می گرفت و آیا او الان عضو هیات مدیره فدراسیون و سازمان لیگ بود یا نه؟
علاقمندان فوتبال گیلان از خود می پرسند که اگر الان زهرابی زنده بود چند داور جوان گیلانی در لیست الیتFIFA بودند و چند داور گیلانی در لیگ برتر سوت می زدند.
مردم گیلان از خود می پرسند که اگر زهرابی زنده بود از تجربه امثال فریدون کرامتی، بیژن تیزکار، همایون محمودی (پیر خبرگزاری های ورزشی)، مسعودخادم، بهمن صالح نیا، جاوید جهانگیری، محمدعلی رافع، علیرضا هوشنگی، فرهاد پورغلامی، هادی طباطبایی، غلام محمدوند، رسول حقدوست، بهزاد داداش زاده ، حسین مشکین زرع، غفورجهانی، محسن سیدی، محسن نصر، ایرج خوالی و بقیه بزرگان دیار زرخیز گیلان چگونه استفاده می کرد و آیا بدنه انسانی هیات فوتبال در امور"فنی، ارتباطی و مسابقات" همین بود که الان هست یا تقویت میشد؟
سوال دیگر که در ذهن علاقمندان به فوتبال گیلان نقش می بندد این است که اگر زهرابی زنده بود از پتانسیل(منطقه آزادانزلی) به چه صورت استفاده می کرد و آیا منطقه آزاد را برای رفع مشکلات مالی ملوان به این باشگاه جوش میداد یانه؟
حتی علاقمندان از خودمی پرسند که اگر زهرابی این قدر زود از دنیا نمی رفت و الان زنده بود، سازمان پیشکسوتان دو تیم سپیدرود و ملوان را چگونه اداره می کرد و آیا آستین همت برای تقویت بنیان ساختاری پیشکسوتان سپیدرود و ملوان بالا نمیزد؟
آیا اگر مهندس زهرابی زنده بود در اجرای باشکوه یادمان زنده یاد سیروس قایقران و شادروان غلامرضا صومی"موسس باشگاه سپیدرود " و شادروان استاد بهرام نوایی"پ درروزنامه نگاری نوین گیلان" فعالانه وارد گود نمی شد و به خرج خود، بهترین های فوتبال ایران را برای این رویدادها به گیلان نمی آورد؟
لطفا بروید از آقای مسعود خادم(بهترین گزارشگر فوتبال تاریخ گیلان) بپرسید که زهرابی که بود و چگونه به خبرنگاران و رسانه ها رسیدگی می کرد؟
اگر از آقای خادم سوال کنید او برایتان توضیح میدهد که زهرابی، در زمان حیاتش، چگونه بهترین های روزنامه نگاری ایران (از جمله پرویز زاهدی، افشار، حسین خوانساری و خیلی های دیگر) را باخرج خود، به انزلی و (هتل سپیدکنار) آورد و برای تکریم جامعه خبری و افزایش معلومات خبرنگاران گیلانی، جلسه گردهمایی و هم اندیشی خبری فوتبال را تشکیل داد؛ پس شک نکنید که اگر اوزنده بود به تشکیل کنفرانس های بزرگ خبری مبادرت می کرد و رکن مهم پیشرفت (یعنی رسانه های مرتبط با فوتبال) را کانالیزه و صاحب انگیزه می نمود تا آنها فوتبال گیلان را به جلو هل بدهند؛ او آنقدر به این مهم اعتقاد داشت که حتی پسرش را درگیر توپ فوتبال نکرد و قلم به دست او داد ووی را راهی دیار روزنامه نگاری کرد تا آرتین مبدل به یکی از تاثیرگذارترین اعضای جامعه بزرگ روزنامه های ورزشی ایران شود.
اعتقاد بر این است که فرق آدم های بزرگ با سایر آدم ها در نوع خلق وخو و میزان روح بزرگی آنان است! بزرگان به جای حرف زدن وارد میدان عمل می شوند و ساعتی را که دیگران به بطالت می گذارنند صرف پی ریزی اقدامهای بزرگ و بنیادین می کنند.
اگر در عکس می بینید که ایرج زهرابی حلقه گل در دست دارد و سیروس قایقران و امیر افتخاری را در کنار پیست شارژ روحی و مالی می کند، این فقط یک حرکت روبنایی و زودگذر نبوده؛ زهرابی از صفرتا صد با این فوتبال و آدمهایش همراه بود و گلی که به گردن فوتبالیست ها می انداخت در حکم پاداش اقدامات و پیگیری های خودش هم بود !....
زهرابی به تنهایی کاری کرد که اهالی فوتبال گیلان و از جمله مسولان بعد از او متوجه شوند که مدیریت باید در خون انسانها باشد و انسانهای مدیر، از همان ابتدا مدیر زاده می شوند... در واقع مدیریت آمپول ندارد که از داروخانه بخری و تزریق کنی و آنگاه مدیر شوی!!!
چندسوال دیگر!!!
درگیر و دار شکست های پی درپی چند سال اخیر فوتبال گیلان سوالهای دیگری هم در مقام مقاسیه با دوران طلایی دهه 60 در ذهنمان نقش می بندد!
مثلا :
اگر زهرابی زنده بود الان چندبار، به عناوین مختلف از غفور جهانی (اولین بازیکن گیلانی درجام جهانی 1978)تجلیل می کرد؟
اگر زهرابی زنده بود چندبار از پیشکسوتان داوری گیلان( یوسف قاسمپور ، مسعودفلاح) تجلیل می نمود؟
سیدجلال حسینی به جرگه 100تایی های ملی ماراه یافته و ازسوی فرانس فوتبال درتیم منتخب جهان جای گرفته اما انگارنه انگار!!!!!
در گیلان هیچ خبری نیست و بخاری از هیچ کس بلند نمی شود تا مراسم تجلیلی به افتخار سیدجلال ترتیب دهند! مگر او افتخار فوتبال مانیست؟
شک نکنید که اگر زهرابی زنده بود در همین یکی دو سال اخیر، چندبار سیدجلال را به کنار پیست ورزشگاه می آورد و امکانات فراوانی از مسولان انزلی و گیلان برای او می گرفت؟
اگر زهرابی زنده بود و جهانبخش به عنوان بهترین بازیکن مسابقه کره جنوبی و ایران انتخاب میشد او به عنوان رییس هیات فوتبال چه ها که نمیکرد؟... و سعید عزت الهی را به عنوان هافبک وسط فیکس تیم ملی چه تشویق ها می نمود؟
شوخی نیست،مریم ایراندوست نزدیک یک دهه سرمربی تیم ملی ایران و معصومه جهانچی کاپیتان تیم ملی فوتبال بانوان کشورمان بودند اما هیچکدام به حق خود نرسیدند و غوره نشده مویز شدند!... براستی چه کسی باید سینه سپر می کرد وحق این شیرزنان را می گرفت؟
لطفا مسولان فعلی ناراحت نشوند اما حقیقت این است که اگر زهرابی زنده بود اقداماتی برای دلگرم کردن مریم و معصومه انجام میداد و یا حداقل کاری می کرد که معصومه جهانچی با مدرک لیسانس تربیت بدنی جذب یکی از ادارات شود (همان طور که در دوران ریاستش در هیات فوتبال، بسیاری از بازیکنان منتخب گیلان را جذب کارخانجات گیلان کرده بود!)
باز هم لطفا مسولان فوتبال ناراحت نشوند چون باید ادعا کنیم که اگر زهرابی زنده و امروز رییس فوتبال بود ارتباطاتش با اداره ورزش و جوانان استان حسنه می بود و در کوران این -ارتباط متقابل- به نفع فوتبال گیلان امتیاز می گرفت و شک نکنید که به واسطه حضور سه گیلانی در ترکیب فیکس آقای کی روش در بازی با کره جنوبی ترتیب ملاقات استاندارگیلان با جهانبخش، سیدجلال حسینی و سعید عزت اللهی را فراهم می کرد و خودش در کنار مدیرکل ورزش استان، در صف اول جلسه استانداری می ایستاد و سپس این مردان ملی پوش و پرافتخار را به ملاقات نماینده محترم ولی فقیه در گیلان می برد تا تصویر دلسوزی مسولان و رسیدگی آنان به ورزشکاران را به تصویر بکشد و پتانسیل حمایت از چهره های ملی را به 100%می رساند.
ببخشید که یکی یکی یادم می آید اما باید اعتراف کنم که اگر مهندس زهرابی زنده بود و کریم خورسندی در زمان او رییس خانه مطبوعات میشد وی را (ولو اینکه کاندید انتخابات هیات بوده باشد) به جلسات هیات دعوت می کرد و از پتانسیل عظیم خانه مطبوعات به نفع هیات استفاده می نمود و حتی از کاندیدای دیگر انتخابات (فرهادخراسانی) دعوت می کرد تا از تجربه سالها بازیگری اش در منتخب گیلان و صنایع استان و رشته حقوق و مسایل قضایی بهره ببرد.
نگاه مردان بزرگی هم چون مرحوم زهرابی، نگاه (استفاده از بهترین ها برای پیشرفت ورزش) بود حتی اگر این افراد رقیب انتخاباتی بوده یا هم فکر نبوده باشند!
شک نکنید که اگر زهرابی زنده بود رییس فدراسیون را سالی یکی دو بار و به بهانه های مختلف به گیلان می کشاند و حقوق فوتبال گیلان را از او می گرفت چون او بدرستی اعتقاد داشت که دود (اختلافات اشخاص) باعث فلج شدن فوتبال استان می شود و باید با روسای ورزش ارتباط داشته باشی تا آنها به تو واستانت رسیدگی کنند وگرنه توی کارت می گذارند و به خودت و استانت بها نمی دهند!
یک خورجین سوال بی جواب! سوالات فراوانی در ذهن داریم...
مثلا یک سوال بی جوابمان این است که اگر ایرج زهرابی زنده بود، هر هفته چند دقیقه از برنامه 90 تلویزیون به گیلان اختصاص پیدا می کرد؟
اگر او زنده بود چقدر از تجربه محمد حبیبی و محسن سیدی (موثرترین مربی های دروازه بانی ایران) در استان خودشان بهره برداری میشد؟ و آیا محسن سیدی امسال بیکارمی ماند؟
اصلا اگر زهرابی زنده بود امثال امید هرندی و محسن سیدی و ایرج خوالی و هادی طباطبایی و محسن نصر و بهزادداداش زاده بیکار می ماندند و تجربه و افتخاراتشان را در پستوی خانه پنهان می کردند؟
آیا اگر زهرابی زنده بود کسی جرات داشت زیرآب داوربین المللی استان ما (سعید بخشی زاده) را بزند و او را یک شبه از لیست بین المللی به لیست نظارت بفرستد؟... (ولو اگر هزار و یک پچ پچ در میان باشد)
آیا اگر زهرابی زنده بود تا امروز مسابقات بین المللی فوتبال ساحلی جام خزر در زمین زنده یاد قایقران منطقه آزادانزلی با حضور بهترین تیمهای آسیا و جهان برگزار نمیشد و آیا حسن عبدالهی، فرید بلوک باشی و احمدزاده پس از قهرمانی در جام بین قاره ای فوتبال ساحلی و آسیایی پوکت تایلند2014 در حد یک اسطوره تشویق نمی شدند؟!
زمانی که زهرابی زنده بود مسعود ارسلانی کاپیتان تیم ملی فوتسال ایران شده بود و شک نکنید که اگر او زنده بود حالا ارسلانی در کادر مربیان تیم ملی فوتسال ایران جای داشت ولی حیف که مدیر پرواز کرد و تداوم افتخارات امثال ارسلانی هم در گذر زمان متوقف شد!!! ....
آری، واقعیت ها مانند انتهای خیار تلخ هستند اما باید آنها را پذیرفت...! چه بخواهیم و چه نخواهیم!!!
بسیاری از حقایق فوتبال در عکسی که به همراه این مطلب انتشار داده ایم مستتر است...
مدیریت فوتبال درس آکادمیک و دانشگاهی ندارد... مدیریت فوتبال ذاتی و ژنتیکی و تجربی است و در سایه تجربه و تعامل به ظهور میرسد!!...
فوتبال یک منطقه می تواند در سایه مدیریت خوب (مثل دوران طلایی مدیریت زنده یادزهرابی) به اوج برسد و بالعکس می تواند به خاک سیاه بنشیند!
فوتبال محبوب و مدیریت در آن افتخار است... هیچکس در فوتبال عزیزتر از تماشاچی ها و زحمتکشان و دلسوخته های استادیوم ها نیستند؛ هرکس واقعیت ها را نپذیرد چند صباحی می آید و می رود و به فراموشخانه تاریخ سپرده خواهد شد!!....
کشتی فوتبال گیلان به گل نشسته، تیم ها یکی یکی سقوط کرده اند... شکست را با تمام وجود احساس کرده ایم... کمی کلاهمان را قاضی کنیم و فکر کنیم که زهرابی چه کارمی کرد که آنقدر موفق بود و امروز چه اتفاقی افتاده که تمام کاشته های دوران او پنبه شده و فوتبال گیلان معنای سقوط را با تمام وجود احساس می کند؟
بیخود بهانه نیاوریم و نگوییم که دوران او با الان فرق می کرد و وضع بهتر بود... شک نکنید که اگر زهرابی همین الان بر کرسی مدیریت فوتبال بود از هزار و یک مسیر برای فوتبال گیلان امکانات و امتیاز می گرفت و همین الان ما حداقل یک تیم در لیگ برتر فوتبال و یک تیم در لیگ برتر فوتسال داشتیم....
لطفا حرفهای توام با بهانه را بگذاریم کنار و ناتوانی های خودمان را با مقایسه امکانات و تفاوتهای زمانی توجیه نکنیم!
لطفا سطر سطر این نوشته را دوباره بخوانید تا به اتفاق هم به سقوط و بدبختی های امروز فوتبال گیلان گریه کنیم..اگرعمری باقی باشد،باقی سوالها بماند برای بعد!!!
...تابعد بدرود....
کامران جعفری، گزارشگرفوتبال