اختصاصی پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل :شک نیست که انسان ها با هرسبقه ای از دانایی و درایت ،در هنگامه عمل از نقاط قوت وضعفی برخوردارند،اما آن زمانی مروت ،مردانگی ، رسالت و هویت شخصیتی انسان ها و جریان ها آشکار می شود که در بروز مشکلات تیغ تیز نقد را از هوای نفس دور کنیم و با کج اندیشی خود فرهنگ جامعه رابه سخره نگیریم .
ما در36 ساله حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی بسیار شخصیت ها علمی و سیاسی و ورزشی رادیده ایم که برغم اقبال مردمی با شکل ادبیات خود حتی جامعه رانیزبا بحران های فزاینده اقتصادی و فرهنگی مواجه ساخته اند .
پس این امری طبیعی در تصمیم گیری افراد است که با ضریب خطا و البته کمترین خطا به آراستن ادبی سخنان خود در محاوره اجتماعی بپردازند. متاسفانه گاهی دیده می شود که برخی شخصیت ها و اهالی رسانه بعداز بروز اختلاف نظر در دیدگاهها و نگرش های مدیریتی بدون در نظر گرفتن اصول انسانی و تنها درتقابل با فرد و مجموعه مورد نظر و یا در تبعیت از هوای نفس هر آنچه که بر زبان و قلم شان می آید برون سپاری کنند .
یکی از تحرکات زشت و بدور از شان یک ایرانی اصیل باستانی و امروزی اش مسلمان آنکه اگرچه در کارزار ورزش روح پهلوانی و جوانمردی راتنها در رفرم همواره ترویج می دهیم ،اما متاسفانه در هنگامه سخن و نوشتار آنگونه ایم که بقال سر کوچه هم از شکل و محتوای ادبیات مان انگشت تحیر به دهان می گزد .
این اندیشه ها چه از ذهن مایلی کهن باشد و چه از قلم جلالی فرقی نمی کند که درهنگام بروزبحران آنچیزی که عیان است همان لمپنیسمی است که ادعایش راداریم .
ما در اموزه های پیشینیان مان هر چه جستجو کردیم جز ردامردی و نیکو خردی ،ادب و نزاکت وآیین میهمان داری ایرانیان ندیدیم .
حال می پذیریم که این لمپن به قول وزیر وبقال به گفته ی مایلی وکم عرق و تعصب به سخن کاشانی ، کی رش باشد و بر این ادعا که او حرفه ای نیست و درسخنوری ادب را مراعات نمی کند ،اما یادمان باشد که در دین و آیین ایرانی و اسلامی ما هرگز جز در بحث شرف ،ناموس و آب و خاک، اجازه تندخویی و مقابله به مثل رانداریم .
چه رسد به اینکه فردی بیگانه را با تندترین و زشت ترین ادبیات به باد استهزاء بگیریم و ادعا کنیم که ما از حقوق جامعه و مربیان وطنی دفاع می کینم.
برای اینکه ازاهمیت ادب و نزاکت ایرانیان در تاریخی کهن یاد کنیم به زبان همین بیگانگانی چون کی رش بیگانه اشاراتی داریم تا دریابیم که اساسا اگر نقدی هست شکل و محتوایش نباید به این مبتذلی ای باشد که وزیر و مایلی و غیره به آن پرداخته اند.
کایگر ایران شناس آلمانی :
برخی از بهترین مایه های مدنیت کنونی غرب از تعلیمات و تمدن ایرانیان سرچشمه گرفته است .
گزنفون مورخ باستانی یونانیان :
ایرانیان برخلاف دیگر کشورها که مجرمین و گناهکاران را مجازات های سنگین می کردند ،تمام کوشش خود را برای تربیت و فرهنگ سازی به کار می گرفتند .
پروفسور رپ ایران شناس المانی :
ایرانیان طبع بلند و اندیشه نیک را سرلوحه امور خود داشتند .
سرپکسی سایکس ایران شناس انگلیسی :
صفات ایرانیان نیک خویی ،مردانگی ؛راستگویی ،میهمان نوازی و دست دلبازی بوده است .
پروفسور اسمیت :
ایرانیان بی گمان نخستین آموزگاران جهان بوده اند و آنچه مردمان دیگر دارند از ملت ایران آموخته اند .
و... اگر در دین اسلام هم جستجو کنیم سراسر از گذشت ،پرهیزکاری ،تقوی در گفتار و عمل وپرهیز از بی پروایی در سخن گفتن است .
اینها همه اشاراتی دارند به اینکه برخی مدیران ما برغم احراز رتبه های برترعلمی محتمل در سخنوری بندرت آموزه های دینی وآیینی رابه کارمی گیرند .
اینها باید بدانند که در هر دوره ای از تاریخ ،مردم تعیین کننده اند حتی اگر به اشتباه طی طریق کنند .
بحث ما اصولا و اساسا کی رش ویا یک فرد نیست که ما می خواهیم متذکر شویم به ضرورت حفظ روحیه یک ملت .
مردم در جام جهانی برغم اینکه تیم ما آخر گروه شد از نوع بازی و نوع تلاش و نوع همبستگی تیم و ارکان آن که توسط کی رش و گروه مربیان اش راهبری شدند لذت بردند و در نتیجه شما هم(مایلی ،وزیر،کاشانی ،جلالی) باید به این نگاه جمعی احترام بگذارید .
این چه معنی ای دارد که اهم مردم از سرمربی تیم ملی فوتبال رضایت کامل داشته باشند و یک مربی وطنی بیاید بگوید عملکرد سرمربی مثل بقال سر کوچه است ، یا لمپن است .
گیریم که هست واو در آیین خود بد تربیت شده باشد ،ولی چرا شماها که ادعای ارزش های والا و برترین و آخرین و بهترین دین را دارید در پاسخ به بدعملی او بدتر می کنید؟!.
شما که(وزیر) هنوز پس از سال ها نتوانسته اید رییس فدراسیون فوتبال کشورتان را با خود همراه کنید و یا با هم هماهنگ شوید تا مردم بیشتر از خودخواهی های شما آسیب نبینند چگونه انتظار دارید یک بیگانه با آیین و فرهنگ و دینی متفاوت که به قول کاشانی عرق ایرانی ندارد با شما در عین تشتت هماهنگ شود ؟.
جالب آنکه اخیرا وبتدریج عرق و تعصب ایرانی را برخی ورزشکاران وطنی با پناهندگی و تغییر ملیت به کمال معنا می کنند روی مدعیان تعصب وغیرت ایرانی راسیاه وسفیدکرده اند.
بعبارتی بنظر هنوز برخی از مدیران و مربیان قدیمی ما درتاخر فرهنگی مانده اند و نمی دانند زمانه تغییر کرده و اغلب بچه های ما دیگر آن تعصب لازمه را ندارند و از امثال کی رش هم بقول آقایان جلوزده اند.
بهرروی باید بیاموزیم که وقتی در شکل و محتوای مدیریت خود دچار اشکالات و یا موانعی اساسی هستیم بی جهت با فرافکنی ،جامعه را دچار التهاب نکنیم که مردم در بلواهای اقتصادی به اندازه کافی روح شان متاثر بوده و دیگر تحمل ناراستی و کج خلقی های بی مورد را ندارد .
ما باید یادبگیریم که به خواست مردم اگر چه به ضرر جامعه هم باشد احترام بگذاریم ویا اینکه تا فرهنگ سازی نکرده ایم و مردم را هم توجیه ننموده ایم به کارهای ایضایی و مبتذل روی نیاوریم .
از آن سو یادمان باشد که با هر بحرانی در جامعه ی ورزش نباید با تمسک به دین ،آیین ،مقدسات،عرق و تعصب و اخلاق ادعایی خود بر سرمخالف بکوبیم که درمطلع سخن باید آستانه تحمل خود را بالا ببریم.
اساسا و تاکیدااینکه آفت جامعه ما در این شعر نغز است که غرض و غرض ورزی و عدم احترام به دیدیگاههای دیگران غالب بر نفس رحمانی امان شده واجازه تحمل آرا دیگران را نمی دهد .
چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد
محمد پور بی بالان