به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل :علت چرایی حضور واقعه عاشورا در ادبیات فارسی و خصوصا شعر فارسی و پرداخت هزار ساله به آن در شعر فارسی تا جایی است که در گذشته زیربنای گونه جدیدی از شعر تحت عنوان «مرثیه» قرار میگیرد.
ورود حماسه امام حسین(ع) به حیطه شعر، یقینا یکی از عوامل ماندگاری و پایایی نهضت عاشوراست چرا که حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه در سوگداشت ماجرا از سویی پیونددهنده میان عواطف و دلهای سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر به نوبه خود باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی است.
ادبیات عاشورایی، از غنیترین و حماسیترین ذخایر فکری و احساسی شیعی است و برخی از شاعران نیز تمامت شهرت خویش را مدیون همین ذخیره فکری احساسی شیعی هستند که مشخصترین آنان «محتشم کاشانی» است که با تصویر کشیدن و توصیف واقعه عاشورا و سرایش ترکیببند معروف «باز این چه شورش است...» امروزه معروفترین شاعر شعر عاشورایی از ابتدا تا زمان حال است.
دکتر سید ضیاءالدین شفیعی، استاد برجسته شعر و نثر فارسی در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ایسنا، با اشاره به تاثیر شخصیت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا بر زبان و ادب فارسی، اظهار کرد:با بررسی پیشینه سوگواری یا مرثیه در ادبیات فارسی درمییابیم که انعکاس واقعه عاشورا از همان ابتدا تا هماکنون در شعر و ادبیات فارسی به شکلی پررنگ متجلی بوده است.
وی با بیان اینکه نخستین شعرای فارسیسرا از زمره نخستین مرثیهسرایان نیز بودند،افزود: مرثیهسرایی همراه با ادبیات کلاسیک فارسی شکل گرفته و آرام آرام در آثار بزرگان شعر فارسی تکوین یافته است.
دکتر شفیعی مجموعه ادبیات عاشورایی را از منظر محتوا به چهار دسته تقسیم و تصریح کرد:دسته اول، اشعار و سرودههای وصفی هستند.اشعاری که تنها در پاسخ به تلاش حکام و زمامدارانی سروده شده که برای مخدوش کردن واقعه عاشورا و نهضت امام حسین(ع) تلاش میکردند؛ در واقع شعرای مسلمان فارسیزبان سعی داشتند واقعه عاشورا را همانگونه که بوده ثبت کنند و کتمان واقعه یا روایتهای نادرست از آن حادثه را ناکام بگذارند. مقتلهای منظوم بهجا مانده از شاعران ایرانی، جزو ادبیات وصفی محسوب میشود.
شاعر و نویسنده برجسته ایران با بیان اینکه ادبیات وصفی تنها به روایت حوادث و شخصیتها میپردازد، اضافه کرد: این سبک در ادواری از تاریخ و در راستای مبارزه با حکام شکل گرفته است. میرزا ابوالحسن اصفهانی(متخلص به صفی) یکی از شعرایی است که تنها به وصف ماجرای عاشورا میپردازد و قضاوتی ندارد.
معاون فرهنگی سابق منطقه آزاد انزلی دسته دوم را ادبیات سوگوار یا اندوهگین دانست و بیان کرد: این سبک از ابتدای آغاز ادبیات عاشورایی تاکنون وجود داشته؛ در واقع شاعر برانگیختن اندوه و سوگوار کردن مخاطب و ترویج حالت عزا و سوگ را وظیفه خود دانسته است. عمان سامانی و وصال شیرازی از جمله این شاعران هستند.
شفیعی به شکلگیری ادبیات «کنایی – عاشورایی» در دوران خفقان و فشارهای حکومتی اشاره کرد و گفت: در دورههایی، گفتن و سرودن از امام حسین(ع) و شهدای دشت کربلا با واکنش حکومتها مواجه بود لذا ادبیات کنایی عاشورایی در این دوران شکل گرفت که اشاره مستقیم به امام حسین و نهضت عاشورا نداشت، اما مقصود و مراد از تلمیحات و اشارات به کار رفته، واقعه عاشورا بوده است. ادبیات تلمیحی – کنایهای – اشارهای – عرفانی عاشورایی در دسته سوم قرار میگیرد. حافظ شیرازی و عطار نیشابوری ید طولایی در این زمینه داشتهاند. «منطقالطیر» عطار ماجرای شخصیتهای عاشورا را با روایتهای تمثیلی از پرندگان روایت میکند. در این اثر، افق اعلای پرندگان رسیدن به سیمرغ است که همانا میتواند رسیدن به جاودانگی شهادت باشد.
شاعر و نویسنده معاصر گیلان دسته چهارم از ادبیات عاشورایی را ادبیات عاشورایی حماسی و عبرتآموز دانست و خاطرنشان کرد: در تمام ادوار تاریخی با گونهای منحصر به فرد از اشعار عاشورایی مواجه هستیم که تاثیر اصلی را بر پویایی و حرکت شیعه داشته است. اشعار عاشورایی حماسی و عبرتآموز به آن دسته از اشعاری گفته میشود که تنها با هدف گریاندن مخاطب سروده نمیشوند و حاوی پیام «کل یوم عاشورا و کل الارض کربلا...» هستند، زیرا نهضت عاشورا نسخهای برای همیشه تاریخ بشر است.
وی با تاکید بر اینکه واقعه عاشورا صرفا به روایت یک ماجرای سوگوار تاریخی ختم نمیشود، عنوان کرد: این معدود شاعر حماسیسرای عاشورایی اگر به روایت واقعه عاشورا میپردازند برای این است که مخاطب مابهازای امروزی شخصیتهای بزرگ عاشورا را پیدا کند و جایگاه خود را بیابد. به معنای واقعی آیا در جبهه امام حسین(ع) قرار دارد و به اسلام متظاهر تن در نمیدهد یا سکوت میکند و حکومت یزید را گردن میگذارد؟ آیا مصلحت را بر حقطلبی ترجیح میدهد یا مانند «حر» سعادتمند دنیا و آخرت میشود؟
دکتر شفیعی محتشم کاشانی را بزرگ علمدار شعر شیعی – عاشورایی دانست و گفت: خشم و غضب محتشم در اشعارش متجلی است و شاعر تنها به گریه و زجه و گوشهنشینی اکتفا نمیکند. گرچه برشهایی از سوگ و عزا در اشعار محتشم وجود دارد، اما مقصود شاعر فراخوان عمومی برای درک پیام جاودانه عاشوراست. شاعر در واقع انتقام نگرفتن از کسانی که بر حسین(ع) شوریدهاند را ننگ میداند؛ بزرگان ادبیات منظوم معاصر همچون علی معلم دامغانی و سید حسن حسینی ادامهدهنده این مسیر هستند.
وی ترویج ادبیات تاثیرگذار، حماسی و برانگیزانه عاشورایی را درمان شفابخش ادبیات شعارزده امروز دانست و تصریح کرد: متاسفانه از عصر صفویه تاکنون، یک نوع ادبیات تخدیری، مسکن و خوابآور به جای ادبیات عاشورایی ستیهنده، بیدارکننده و هشداردهنده رواج یافته است، ادبیاتی که شیعیان را وادار میکند غفلتهای در طول سال و ماه خود را با مظاهر بیرونی و گذرای عزاداری مانند ریختن چند قطره اشک و بر سر و سینه زدن تاوان دهند و حالت بیحسابی و تسویه تصنعی با خود، بعد از تاسوعا و عاشورا به وجود بیاید. در حالی که انجام وظیفه شیعهگری تنها با اشک و گریه تسویه نمیشود و تاثر تنها به زبان و چهره و رنگ لباس نیست، بلکه موقوف به تعمیق در رفتار و سلوک دایمی است.