جمعه 10 فروردین 1403        پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل

وقتی نجفی استاندار پیشین گیلان قادر نشد یه مشت بارش برف را مدیریت کند ،گلایه های مردمی بالاگرفت وآنگاه تیم بالادستی بغل گوش دولت، استان البرزرا به ایشان هدیه کرد.
وقتی شکل مدیریت چنین شدلاجرم نباید شک می کردیم که سالاری درهنگامی که همه ی گیلان مخالف آمدنش بودند نماینده مردم بوشهر تاکید کرد که کار او برای ریاست براستان و مردم گیلان تمام شده است و چنین هم شد.
اوآمد واندکی نگذشته بود که شنیدیم طرح های بزرگ و رویاهایی همچون طرح  آن استانداری که می خواست از دل دریا ریل قطار بکشد، سخن از هزار زمین ورزشی ،هزار آب بندان ،هزار طرح سالم سازی دریا ، هزار طرح بوم گردی، هزار هتل ،هزار و هزار دیگر از رویاهای مردم را در سر دارد و حتی سه روز پیش که رفتنش نهایی شده بود هم بر اجرای هزار زمین ورزشی تاکید کرد .
تاکید کرد تا به مردم بگوید شاکله مدیریت ما بارفتن افراد به قهقرا نمی رود ،که ما تیمی هستیم برنامه محور و راهبرد محور و برآیند چنین داشته ذهنی آن خواهد شد که ما هر کجا باشیم موفق خواهیم بود .
اما از خاطرمان نرود که مردم رنجدیده و ساده زیست گیلان شاید نزدیک به قرنی است با کارگزارانی دمساز شده اند که برایند کارکرد آنان برباد رفتن همه ی هستی مردمان این خاک زرخیز بوده،بطوری که امروز نه زیست بوم ما شاکله ای دارد و نه اقتصاد ما جهتی دارد و نه کشاورزی ما هدفی دارد و نه دانش آموختگی ما منزلتی دارد و نه زباله های ما در اقتصاد نقشی دارند و نه مردم ما دانش انتخاب پیدا کرده اند و نه اجازه داده اند تا این مردم روی پای خودبایستند و خلاصه اینهمه از آن روی است که ما مدیر و کارگزاری نداشته ایم که روی پای خود بایستد و نمایندگان مردم در مجلس استحاله نشوند و مردم و آرای آنان را به بازی نگیرند .
آن نمایندگانی که به جای توجه بر سیاست گذاری برای توسعه پایدار استان مدام در پی کارچاق کنی و سفارش این فرد که آنجا برود و آن فرد در اینجا به کار گرفته شودخلاصه شده است .
 برآینداین روش نکوهیده آن شد که ناکارآمدی و سلب اعتماد مردمی بیش از همیشه شود، چرا که نمایندگان به جای پرداختن به شکل و محتوای اداره امور بوسیله استاندار و معاونین اش ونیز توجه به راهبرد توسعه استان لاجرم در مسیری گام نهادند که مدیران اجرایی می خواهند .
نماینده مردم که باید همه ی آمال و آرزوهای یک جامعه را به خوبی برای دادستانی به رخ مرکز نشینان بکشد و آنگاه دادگری را در استان اش ،شهرستان اش بهنگام راهبری کند ،شوربختانه در بلوای بده و بستون های سیاسی دردام آنان افتاده و چون اینگونه از نمایندگان خود کمی تا قسمتی شیله پیله دارند برایندش این شده و می شود که مردم و زیست بوم شان به تارج برود وبی تردیدفرایند توسعه هم شتر گاو پلنگی بیش نخواهد بود .
مانندش این همه استاندارانی بودند که به گیلان آمدند یکی سیاسی بود و دیگری ستادی بود و آندگر از ما بود و آندگر را چون همهمه زیاد بود یکهویی گماردند که استان آرام بشود و به هر روی همه ی آن این شد که نشد مردم از این همه مدیر و نماینده مجلس جایی را آباد ببینند و توسعه را هدفهند.
این استاندارهم رفت وبا به کار گماردن افرادی صفر کیلومتر در جاهایی حساس از مدیریت استان تا با خودزنی آشکار هم دانش آموختگی خود را به سخره گیرد و هم آنهایی که از این هدیه اش به شور افتاده اند با کارنامه ای ساختگی بروند نماینده مردم در شهرستان ها برای مجلس آینده بشوند .
و ما مردم گیلان می مانیم با کلاه گشادی که همیشه بر سرمان گذاشته اند و نفوذ لمپن ها و دارندگان ثروت در سایه، با قابلیت رایزنی برای انتخاب استانداری دیگر و ادامه این ناموزونی و نامتوازنی توسعه و آبادانی درهمه ی بخش ها.
 محمد پور بی بالان