جمعه 10 فروردین 1403        پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل

اکنون نظام جمهوری اسلامی با عبور از چهل سالگی خودکه مرز نهایی بلوغ و رشد و بالندگی و بواقع پختگی است به جایی رسیده که همه از برخورد قاطع می گویند .
با شجاعت کسانی را که ثروت ملی را تاراج کرده اند برخورد قاطع کنید ،با صلابت و اشد تنبیه با برهم زنندگان آرامش عمومی برخورد کنید،با کسانی که آب به آسیاب دشمن می ریزند هم سخت برخورد کنید، کسانی که به زیست بوم کشور آسیب وارد می کنند هم رحم نکنید، با زمین خواران و خاک خواران و جنگل خواران و دریا خواران و رانت خواران ،رشوه بگیران ،آنهایی که در استادیوم ها بددهنی می کنند ،هم برخورد قاطع کنید و...
وبرخورد کنیم و قاطع هم برخورد کنیم، سخن امروز نیست ،از وقتی داغی تن برخی ها از نهادینه کردن ارزش های نظام سرد شد و سردتر و این منزلت دینی کمرنگ و کم رنگ تر شد ،حالا وقت گرد آوری غنایم است و باید بی خیال پیامبر شد چرا که جای او درآن نوک قله ی احد امن امنه .
ودیری نپایید که همه بافته ها ازهم گسست و همه ی رشته ها پنبه شد وحالا دیگر چیزی نیست که جمع و جورش کنیم و ساختارهای از هم دریده را پی افکنیم .
این ازهم گسستگی یک روزه حاصل نشده که بشود با برخورد قاطع یک روزه بسامانش کرد ،یعنی اگر 30 سال مماشات کردیم و گفتیم فساد عمق یافته نیست وهر کس و ناکسی اندکی رانت وکمی چپاول کرده، باید جمع و جورش کرد وتاوان آن این است که هر روز یکی یکی چند و چند ده میلیاردی می دزدند که انگاری همه ی ملت در این چپاول دست دارند.
حالا همه ی تخم مرغ دزدها شتر دزد شده اند واین خیل بلند بالای یخه سفیدهای صاحب نفوذ با اداب و نزاکتی بی بدیل چراغ روشن وسر بالا و سرافراز به جامعه فخر ثروت می فروشند .
بنظراین باند بزرگ ووسیع که با حمایت برخی ازهمین مدیران در سال های درازغول های اقتصادی کشورشده اند ارزش دینی را هم بازیچه دنیای خود کرده وهرواکنش مخالف را در نطفه خفه می کنند تا حساب دست وکیل و وزیر و قوای دیگربیاد که یه من ماست فقط برا اون ها کلی کره داره .
اینکه بیاییم چند و چند باره واکاوی کنیم که همه ی دله دزی ها از سو مدیریت و بنیان فرهنگی جامعه سرچشمه گرفته و می گیرد،بلادرنگ مورد پرسش قرار می گیریم که ای بابا همواره کنارگود بودن و لنگش کن کار هر کی می تواند باشد و نیاز است مرد میدان بود و در کارزار سخت اداره جامعه گام نهاد وبعد دید که یه من ماست چقدر کره می دهد.
از آن سو آگاهیم که باید از سطحی نگری به پدیده های اجتماعی حذر کرد و با کندوکاو در چرایی بروز این ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ،راهکای اساسی و بنیادین ارایه کرد .
بواقع همه می دانند و می دانیم که 40 سال است در یه جاهایی از ساختار کلان جامعه راهبردمان اصولی نبوده و یا بوده ولی حسینی و حسنی امان سر جاش نبوده ،یعنی آن جاهایی که باید حسنی تصمیمی می گرفتیم حسینی گرفتیم و حسینی می گرفتیم حسنی شدیم !!!!
و بسیاراسف بار اینکه اساسا حسن و حسین هم مشکل این گونه از مدیران وگردانندگان کلان جامعه نیست ،آنها می خواهند از همه بهره ببرند و با من بمییرم و تو بمیری کشور را به سوی ناکجا آباد هدایت کنند .!!.
همین بلوای اخیر ارز و کارت بنزین را که مرور کنیم درمی یابیم که یکی یکی اندیشه های نویی را بیان می دارند و آنی و لختی به ان می پردازند و سپس ازراه به اشتباه رفته بازمی گردند و لاجرم تاوان این همه اشتباه را مردم می پردازند .
ارز که فاجعه بی مانند تاریخ شد و بی خیالش می شویم، بنزین راکارتی اش کردند و جمع کردند و دوباره مجلس گفته که کارتی اش کنند و خلاصه درشلم شوربای مدیریتی نمی آیند بگویند ما این کاره نیستیم ویکی یکی از زاویه ای که گرفته اند دور شوند واجازه دهند تا دیگرانی بیایند و شایدتفکر بکری ارائه دهند.
اگر چه اگاهیم که در سال های گذشته این همه افراط و تفریط در حوزه های فرهنگی و اقتصادی ما را به این ورطه نزدیک کرده است ،اما ناامید شیطانه و شاید فریادرسی درراه باشد و ملتی چنین عجیب را که همواره در بخش های مختلف(تصادفات جاده ای ،مصرف وسایل آرایشی، جراحی بینی، زباله های شهری وروستایی، اول دنیا شده ایم به راه راست هدایت کرد !.
ناگفته نماند ،وقتی روان یک جامعه آسیب دید،البته که راه بازگشتش سخت و طاقت فرسا خواهد بود ،با این وجود به اون حرف همیشگی می رسیم که ایرانی ها همواره در سر بزنگاههای تاریخی کارهای بزرگ را به خوبی انجام می دهند و شاید در فردا ر وزی یکی از این کارهای بزرگ وحیرت آور را بدور از چشم راهبرد و دانش نوین ،از چشمه سار غیرت و شرف ایرانی بروز دادیم و به ساحل آرامش رسیدیم .