جمعه 7 اردیبهشت 1403        پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل


به گزارش گروه دریافت خبر پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل :  این یک فرافکنی آشکار است که رسانه ملی درهنگامه ی بروز فاجعه بزرگ فروافتادن ساختمان پلاسکو،تصویربرداری عده ای از مردم کنجکاو را آنچنان برجسته کرد تا شاید با سطحی نگری به این بحران، سوءمدیریت کلان جامعه را لاپوشانی کند.
اگر چه عده ای روان پریش در هنگامه بحران به جای همدردی و کمک به ایجاد زمینه مناسب برای حل مشکل ،ایجاد مشکل کردند و فضای نامناسبی برای عناصر خدمت رسان فراهم آورند ،اما خاطرمان باشد که دولتمردان نشان داده اند که همواره در این سال ها به حداقل های ایمن بخشی حوزه مدیریتی شان کم توجه بوده اند .
ما یاد گرفته ایم در اینگونه مواقع یا تقصیر را به گردن دیگری بیاندازیم و یا با بیان اینکه بارها توصیه و اخطار کرده ایم ،از بار مسئولیت سنگین شانه خالی کنیم .
از آن سو بسیار اتفاق افتاده که وقتی بخواهیم تخریب یک دکه کنار خیابان ، قطع یک درخت ،شکار یک پرنده و کشتن یک سگ را برجسته کینم ،آنچنان در رسانه ملی به تولید محتوا می پردازیم که کارتن خواب و گورخواب هم از این حرکت ما متحیر می ماند .
پلاسکوهم یکی ازدهها حوادث کشور است که با گذشت زمان رنگ بی تفاوتی به خود خواهد گرفت و از خاطره ها محو خواهد شد. آنچه که باید تجربه بشود و مدیران از آن درس بگیرند اصل بحث است که پیشینه ی ما نشان از آن دارد که همه چیز جامعه در بلوای سیاست زدگی به پشیزی نخواهد ارزید .
ما پیش تر نیز علاوه بر دهها حادثه داخلی ،دو حادثه بزرگ واسف بار درعربستان را تجربه کردیم که او هم در سیاست ورزی برخی ازمسئولان به بیراهه رفت وبعد موضوعات مهم تر یافتیم تا بازهم به حجاز برگردیم و با هزینه های میلیاردی خواسته و ناخواسته به این دولت جباردرتولید شبه داعش کمک کنیم و در عیاشی های حکام عرب سهیم شویم.
 یادمان نرفته که در جنگ تحمیلی هم 8 سال با اعزام صدها هزار زائر میلیاردها تومان پول ملت را به جیب این مولدین داعش ریختیم تاآنها با حمایت گسترده مالی و تسهیلاتی دولت صدام، هزاران جوان را به خاک و خون بکشند وبعد بهانه این شد که سیاست ورزی برخی ها در کشورمان آسیب نبیند و اتحاد اسلامی اشان پاس داشته شود!!!.
آنجاهم گویا مصلحتی و حکمتی بوده ومردم به آن نادانند و باید کار را به دولتمردان خبره بسپارند تا مانند پلاسکو به اخطار و توصیه اکتفا کنند و بعبارتی زمان بخرند تا در بوته فراموشی روز از نو و روزی از نو باشد .
پس تا زمانی که مصلحت و حکمت به یاری سیاست بازان سیاس وحرفه ای می رسد واجازه اجرای قوانین مصوب خود را نیزنمی دهند ،توقع اینکه بنیان های یک ساختار در جامعه سیراصولی خود را طی کند اندیشه ای بیهوده خواهد بود.
مگر در 37 سال گذشته با تدابیر بهنگام همین مسئولان بیش از 6 میلیون هکتار جنگل را نابود نکرده ایم (در تاریخ ایران سابقه نداشته )وبعد در این سالها همه اش مدیر مکبر نداشته ایم و مدام بر توسعه درختکاری و تبلیغات اغوا کننده داد سخن نداده ایم ؟!.
از آن سو دراین سالها مدام از حس دلسوزی برمحافظت و محافظان جنگل که با داس و اسلحه گرم کشته شده اند سخن گفته ایم و بعد جلسات آنچنانی در حمایت از ماموران محافظ برپاکرده ایم ؟.
یعنی تخریب محیط زیست بدتراز همه ی حوادثی چون سقوط هواپیماهای وارفته و قطارهای از ریل دررفته وحوادث جاده ای که سالانه دهها هزار نفر را به کام مرگ فرستاده و می فرستد نیست که امروز با رفتارهای پوپولیستی می خواهیم بگوییم ما دلتنگ چهار تا آتش نشان هستیم ؟!.
هوای آلوده هم کم کم دارد به استان های شمالی رسوخ می یابد، که این یعنی فیلتر هوای کشوردر این نابسامانی زیست محیطی در حال نابودی است و خبر از مرگ فوج فوج انسان ها را می دهد.
اینها درحالی بسط و گسترش می یابد که مدیریت لاک پشتی در کشورهم با همهمه سیاسیون و شوراهایی که توسط مردم کم سواد صاحب کرسی می شنوند امیدی بر ترمیم این مصایب نیست و باید برای رهایی از این مصیبت جانکاه،انقلابی عظیم صورت دهیم.
انقلاب هم در جامعه صورت نمی پذیرد مگر آنکه مردم بیاموزند و تفهیم شوند که راه توسعه و امنیت رروانی جز از مسیر دانایی و سواد رسانه ای حاصل نخواهد شد.
ما نیازمند تغییر اساسی و بنیادین در آبشخورهای فرهنگی جامعه هستیم که بین نفع فردی و نفع ملی فرق قایل شود و بدانیم که اگر دین گریزی توسعه پیدا کرده ، اعتیاد از سر و کول مردم   بالامی رود و روسپی گری سیاسی و اجتماعی هم در حال تزاید است ،جزبه اشکالات فرهنگی نبوده و این هم چون زمان براست و یک نسل را شامل می شود،باید در فرایند آموزش نسل نوپا و آینده سازجامعه ،انقلابی اندیشه ورز را ساماندهی کنیم.
البته تصور این که ملتی بتواند همه ی سرچشمه های فساد را در حوزه های مختلف بخشکاند و آرمان شهر جهانی را بنا نهد ،دور از ذهن است .
اینکه دولتمرد ما ، قوه قهریه و قوه قضاییه ما با مردم کوچه و بازار متفاوت تر باشند و جور دیگری عمل کنند یک خیال واهی بوده که اساسا چون آنها هم از درون این فرهنگ و آیین آموزش ناصحیح دیده اند، مصلحت اندیشی ،مماشات و  تخلفات گسترده و اعمال دیدگاههای شخصی ارجح بر نفع عمومی بوده و محصول آن بسط و گسترش فساد وآسیب های اجتماعی فزاینده در جامعه است .
مثلا ما هنوز یاد نگرفته ایم که برای توسعه شهری نباید یک ورزشکار ملی که هیچ سواد فنی ، دانش اجتماعی و اصولا مردم داری نیاموخته را از داخل گود ورزش به صدارت شهر برسانیم و یا یک معلم آموزش پرورش را از کلاس درس یکهویی به گود پرتنش مجلس گسیل بداریم .
در این کشور بسیار مدیرانی داریم که حتی مزه یک روز مدیریت را درعمرشان نچشیده و با گرم و سرد مردم داری و شیوه مدارا و ارائه خدمت صادقانه آشنا نشده وبعد ناگاه با پررویی تمام در جریان بازی های سیاسی می شوند مدیر ارشد وسپس ارشد اینان میگوید ما در فرایند توسعه، مدیران توسعه محور را به کار گمارده ایم !!!!.
نتیجه انکه ما می خواهیم به ابتدایی ترین حقوق شهروندی یعنی دانایی و آگاهی از مسایل بدیهی جامعه دسترسی پیدا کنیم تا در برهه های حساسی چون خطاهای انسانی ، حوادث طبیعی و تنش های اجتماعی بهترین تصمیم ها را بگیرم و آسیب های ناشی از آن را به حداقل برسانیم .
و این هنگامی حادث می شود که شعور اجتماعی مردم با پایه ریزی مدنیتی همراه شود که خرافه ،مصلحت ،حکمت ،مدارا و مماشات را ارجح بر قانونی که خود نگاشته ایم قرار ندهیم .

حبیب محمد پور بی بالان