پنج شنبه 9 فروردین 1403        پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل

اما این سخن را یک سرد و گرم چشیده ورزش و یک قهرمان ملی بنام دکتر امیر رضا خادم در کرج عنوان کرده و افزوده که گاها سیاسیون با ورود بی منطق ونسنجیده روند برخی تصمیم گیری ها را منحرف کرده و به آن رنگ وبوی سیاسی میدهند.

خادم که درچند ماه گذشته بعنوان نماینده وزارت ورزش تمهیدات لازم را برای واگذاری دوتیم سرخ آبی فراهم آورده بود بنظر با مداخله برخی از مجلسی ها نه تنها مقصر نتایج این تیمها از سوی بخشی از هواداران شناخته شد ،که نمایندگان مجلس آنطوری این جریان را وتو کردند که انگاری همه ی ناهمورای های موجود مدیریتی این دو باشگاه راخادم بوجود آورده است .

اینکه وی تاکید کرده ساختار ورزش کشور باید تخریب و از نوپایه ریزی شود ،از آن گواهی می دهد که اساسا در شکل گیری  بدنه ی کلان مدیریتی وزارت ورزش و جوانان معیارهای علمی وساختار گرایانه لحاظ نشده است .

وی که نمایندگی مردم در شورای شهر تهران بزرگ را برعهده داشته و با مصائب مدیریتی و دخالت های سیاسیون درتصمیم سازی وتصمیم گیری ها آشناست ،بنظر حجم وهجمه این اقدام های غیر اصولی به حدی بوده که خادم حتی به ترمیم و بازسازی ساختار وزارت ورزش رضایت نداده و بنظرتاکید کرده که باید بنیانی نو در شکل مدیریت حوزه ورزش کشور نهاده شود .

همان سخنی که سالها قبل خاتمی ریاست جمهوری وقت از شاکله مدیریت ورزش به بیماری مزمن یاد کرد و خواستار بازنگری و تغییر بنیادین در روند مدیریت آن شده بود . 

البته این ایراد و نقد بر خادم است که چرا برغم اشراف کامل به نگرش های برخی ازنمایندگان و بعضا تک بعدی بودن آرای آنها در تصمیم گیری و نگاه منفعت طلبانه منطقه ای و تلاش بی وقفه در ماندگاری و حفظ موقعیت شغلی شان ، این پست حساس را در وزرات ورزش پذیرفته است .

به این معنا که اساسا بخش عمده نگرش نمایندگان و مدیران ارشد اجرایی کشوربه مدیریت ومردم متاثر از نوع فرهنگ حاکم بر جامعه و اعمال قدرت دلال ها ،لمپن ها(باج گیر،لات )و عناصر اثرگذار اقتصادی ،سیاست های عرفی و شرعی وحتی رسانه های مصور و مجازی آنور آب است .

این در حالی است که اگر دغدغه مدیران اجرایی و بخصوص قانونگذاران، دستیابی به آرمان ها ،اهداف و برنامه های از پیش طراحی شده باشد و مجریان خود را ملزم به اجرای بی کم و کاست آن بدانند ،نباید این بینش وحشتناک از سوی شخصیت های تحصلکرده ای چون خادم بروز کند که بنیان یک ساختار را هدف بگیرد.

برنامه با قابلیت اجرایی یعنی اینکه هر مدیر و مسئولی که تصدی می یابد باید در راستای اهداف مقدس و متعالی نظام و بدوراز هیاهوهای سیاسی و نیات منفعت جویانه تدبیر امور کرده تا محصول آن نفع دنیا و عقبی برای فردفرد مردم باشد .

پس اگر که می بینیم این فرایند تاکنون در ساختار ورزش دنبال نشده و یا به شکل ضعیفی عملیاتی شده است ،بدان معناست که مجریان قانون دریه جاهایی زدو بند را بر منافع ملی ترجیح داده اند .

کلام دیگراینکه وجود اختلاف دیدگاه در مسیر اجرای برنامه امری بدیهی بوده واساسا نقد و اختلاف نظر برآیندی را نصیب جامعه می کند که حاصل آن بروز و ظهور انسان های هوشمندتر و اجرای برنامه  واهداف با قابلیت اطمینان بیشتر خواهد بود .

در نتیجه اگر اختلاف دیدگاهها به مشاجره و عبور ازخواست عموم منجر شود این بدان مفهوم است که مدیرانی درجامعه نیات شخصی خود را خواست عمومی فرض کرده و بدین ترتیب چنینی نیاتی حاصلی جز بحران و تنش های سیاسی و کند شدن فرایند توسعه را بهمراه نخواهد داشت .

اگر چه باید نگاه ژرفی به سخن خادم در جلساتی کارشناسی دولت داشته باشیم ،اما یادمان نرود که بیماری حوزه ورزش کشور حداقل در سالهای پس از جنگ تحمیلی بیشتر و بیشتر شده و این نیست مگر آنکه برای مدیریت جامعه هنوز تعریف دقیقی ارائه نکرده ایم و داستان هرکه با ما بود مقام و منزلت مییابد در سرلوحه سیاست های مدیریتی حاکم جامعه است .