چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403        پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل

به گزارش گروه دریافت خبر پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل هنر به عنوان پدیده‌ی تاثیرگذار بر جامعه می‌تواند ابزار بسیار کارآمد  و مفیدی برای بیان مسائل مختلف اجتماعی و تاریخی که در اغلب مواقع از دید افراد عامه جامعه پنهان می‌ماند ، باشد. اینجاست که کاربرد هنر در دیده شدن مشکلات جامعه بشری در راستای کاهش آن و افزایش اطلاعات تاریخی افراد، آشکار می‌شود و اینجاست که پز روشنفکری هنر برای هنر رنگ می‌بازد. 

 در میان انواع هنر، قطعا سینما از جذابیت و فراگیری بی بدیلی برخوردار است و چه بسیار مشکلات اجتماعی که عده زیادی از افراد جامعه گرفتار آن هستند ولی زمانی که از زبان نافذ سینما بیان می‌شود بسیار دقیق‌تر و در ابعاد وسیع‌تری دیده می‌شود و چه بسیار کتب تاریخی که به غیر از عده ای انیشمند افراد دیگری آن را مطالعه نکردند اما به محض آن که همان کتاب مهجور تبدیل به فیلم نامه ای جذاب شد و در قالب هنر جذابی مانند سینما  قرار گرفت بسیار دیده و پرداخته شد. 

 مثال آن سریال تاثیرگذار مختارنامه است که تا قبل از آن اطلاعات موجود در رابطه با این شخصیت تاریخی بسیار محدود بود و شاید تا قبل از آن شناخت عمومی از شخصیت مختار ثقفی در حد جا ماندن از یاری رساندن به امام زمان خویش و گرفتن انتقام اهل بیت پیامبر (ص) از خاندان شقی امویان بود. البته کم بودن اطلاعات در رابطه با این شخصیت تاریخی به معنی خلق شخصیت توسط نویسنده آن اثر نیست بلکه در همین سریال داستان‌های فرعی بسیاری در کنار شخصیت اصلی داستان ساخته و پرداخته شد که برای شناخت آن برش تاریخی، ضروری به نظر می‌رسید. 

در واقع آن چه که در این سریال اتفاق افتاد ورود به دوره بسیار حساس و مهم سال 61 هجری قمری از طریق حاشیه واقعه عاشورا یعنی انتقام گیری مختار ثقفی از امویان بود که در ضمن نشان دادن زندگی شخصی و سیاسی مختار فلش بک هایی به حادثه عظیم کربلا زده می‌شد. 

اگر چه در همان زمان هم این سریال با حواشی همچون نقد بر محتوای تاریخی داستان و لزوم نورانی کردن چهره حضرت ابوالفضل عباس(ع) و حذف صحنه هایی از آن حضرت که به گفته کارگردان سریال از بخش‌های مهم سریال محسوب می‌شد، همراه بود اما در نهایت فیلم با ظاهری شکیل و پر محتوا بر روی آنتن رفت که تا الان صحنه‌های تاثیر گذار آن، در ماه محرم بارها و بارها باز پخش شد. اما آنچه که واضح ست این است که عوامل این اثر هنری در ضمن داستان پردازی متوجه بودند که هرگز صحنه هایی همچون شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و حضرت علی اکبر (س) و خطبه خوانی حضرت زینب (س) را ابدا نمی‌شود در قالب تصویر بیان کرد. 

اما آنچه که امروز در حال اتفاق افتادن است برخورد غیر فنی با یکی از پروژه‌های فاخر و عظیم سینمای کشور است که اثرات مخربی همچون آسیب پذیر‌تر شدن بدنه نحیف سینما، ضعیف‌تر شدن پیوند‌های هنرِ سینما و مسائل دینی مذهبی، بی انگیزه کردن هنرمندان برای انجام این سبک آثار فاخر تاریخی مذهبی ست که قطعا خوراک سودجویان برای نشان دادن تقابل و ضدیت هنر و مذهب را فراهم می‌کند که قطعا این طور نیست و این موضوع ضرورت هوشیاری متولیان امور دینی و مسئولان فرهنگی را می‌طلبد. 

فیلم سینمایی رستاخیز به کارگردانی محمد رضا درویش بعد از صرف زمان هشت ساله و بودجه بسیار، سعی در به تصویر کشیدن قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و واقعه عاشورا از نگاه بکیر( فرزند حر بن یزید ریاحی ) دارد. 

آنچه که مسلم است این است که قطعا چنین پروژه عظیمی از حضور مشاورانی متعدد چه در زمینه فنی و چه به لحاظ تاریخی و محتوایی بهره جسته است و از نظر مهدی فخیم زاده که خود کارگردان سریال هایی تاریخی از جمله " ولایت عشق " است، کارگردان فیلم رستاخیز قطعا با مراجع اعظام درباره نشان دادن چهره معصومین صحبت کرده است، از نظر مراجعی که ایشان با آن‌ها صحبت کرده نشان دادن چهره معصومین ایرادی نداشته ولی از نظر عده ای دیگر که ایشان از نظرشان بهره نجسته این مساله ایراد دارد و بحران آفرین شده است. 

فیلم اخیر محمد رضا درویش که در سی و دومین جشنواره فیلم فجر با کسب هشت سیمرغ بلورین صدر نشین این جشنواره شد وقطعا به لحاظ فنی و محتوایی خالی از اشکال نیست ولی در حالی مورد نقد، بررسی و تجمع مخالفان قرار می‌گیرد که هنوز به اکران عمومی در نیامده و این کار خلاف هر گونه اخلاق و انصاف است چرا که زمان منطقی نقد و پژوهش بر یک فیلم یا هنگام نگارش فیلم نامه و پیش تولید، یا در زمان اکران عمومی فیلم است و به چالش کشیدن یک اثر هنری خارج از این دو زمان منطقی نتیجه ای جز به بار آوردن هزینه‌های مادی و روانی ندارد.
 
حال با فرض این که فیلم رستاخیز پس از چند ماه تاخیر در اکران و جنجال‌های بسیار به هر نحوی بالاخره رنگ پرده را به خود ببیند قطعا آسیب پذیر خواهد بود و آنگونه که بدون جنجال می‌توانست ظاهر شود، نمی‌تواند و اگر هم قربانی جنجال‌ها شود مانند فیلم "سنتوری" داریوش مهرجویی سرنوشتی نامعلوم پیدا می‌کند (البته این دو فیلم به لحاظ محتوایی و نوع جنجال‌ها و حاشیه‌ها هیچ ارتباطی به یک دیگر ندارند ولی در صورت اکران نشدن ممکن است سرنوشتی شبیه به هم پیدا کنند.) که سبب هدر رفتن سرمایه‌ی میلیاردی و دلخوری کارگردان و دیگر عوامل می‌شود.