سه شنبه 4 اردیبهشت 1403        پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل

به گزارش گروه دریافت خبر پایگاه خبری تحلیلی نوداد گیل : با آنهمه یال و کوپال چه از جهت ورزشی و چه از جهت مدیریتی سالها در عرصه های فرهنگ مدرن و شاکله های دموکراتیک تحقیق وتفحص کرده وبا حمایت های مردم به مجلس رفته واکنون هم در وزارت ورزش مدیریت عالی اش را احراز نموده وبعد می آیید سکه ی یه پولش می کنید که به سفارش فلان نماینده و در راستای فلان کار خاص به گیلان  سفر کرده است .

خداییش آن پس و پشت ها چه خبر است که برای چندرغاز پول و موقعیت بیشتر این همه تولید شایعه ،تولید تخریب ، تولید پدرسوختگی ،تولید نفاق ،تولید پاچه خواری وتولیدات دیگر بایدداشت تا به منصبی رسید و در آن ماند و  حال اش را برد .

حرف از خادم است که دو تا برادرند یکی در ورزش باقی مانده (رسول)و همچنان از گزند بدنامی مصون ، یکی در مدیریت عالی کشور(امیر) آنجایی که بدبخت ترین تشکیلات دستگاههای اجرایی (وزارت ورزش و جوانان) را دارد،حضور یافته و هر آنچه ناراستی و کژی در منابع مالی کارکنان بروزکند به قباله اش افتاده و... حالا تهمت و افترا تا بخواهی نثارش .

اگر چه همواره در سفرهای استانی پذیرایی درحد اعلاحضرتی و پاچه خواری دراندازه اعلاعلیین بروز و ظهور پیدا می کند ،با این وجود بچه های بالا هم همیشه دست بالا دارند وطلبکار.

در این نگرش است که طبعا ذره ای ملتفت این همه همهمه در دامنه ساختارها نمی شوند ،اما بنظر این بارامیر رضا یه چیزهایی ازمشکلات ساختاری در گیلان برداشت کرده که سنگین تر از سایر استان ها باشد.

نه منظورم گونی برنج و ماهی سفید نیست که مسئولان نظام های ارزشی اگرچنین خواهشی داشته باشند پولش را می دهند و نمک گیر نمی شوند .

به یاد ملایی مدیر کل قبلی گیلان افتادم که وقتی نماینده مجلس در یکی از شهرستان های گیلان خواست اعمال قدرت کند و زور چپان یکی را برای مدیریت بچپاند اوزیر بار نرفت وبه این نشان که سه ماه بعد با کمترین عمر مدیریتی در کشوراز گیلان رفت ودر تهران موقعیتی والاتر درحوزه فرهنگی را احراز کرد تاآن نماینده مردم همچنان بتواند با سیاست بازی مردم را به بازی بگیرد و آمال و نیات خود را آمال مردم فرض کند .

امیررضا به لحاظ اینکه یک دوره نمایندگی مجلس را تجربه کرده و با همه ی پدرسوختگی های مستتردر آن آشناست ،لاجرم نمی تواند مثل ملایی حرف حساب بزند وروی پای خود بایستد که اساسا بازی های سیاسی فرایندی را در مدیریت طی می کند که یا باید برای ماندن در قدرت از اصول واعتقاداتت اندکی عدول کنی و یا اینکه از اون بالای بالا کمی به زیر بیایی و لگد بر نفس ات بگذاری و رو حرف ات بمانی .

از حرف های فلسفی و اخلاقی که بگذریم در نظامی مدعی استقرار عدالت حداقل نباید در ساختارهای دولتی اش کارکنان چند جور حقوق و مزایا دریافت کنند .

این حرف امیر رضاست که در گیلان آنهم رسانه ملی اش بر چنین اجحافی مهر تایید زده و بقولی یه حرفی خارج از بازی سیاسی زده است .

اگر چه نگارنده اعتقاد دارد که وقتی مدیران ما(دور از امیر رضا) از ساده زیستی عبور کردند و چند تا ویلا در چند جای کشور داشتند و بچه هاشان در آنورآب صفای بندر در کردند و در آینده هم دانش شان را به آنوری ها ارائه کردند ،دلی برای مردم ما نخواهند سوزاند ،اما هر از گاهی برخی جوان های سیاست باز از کاستی هایی می گویند که فاجعه یک حکومت ارزش محور است .

یعنی چه که 36 سال از حکومت اسلامی بگذرد و یک تشکیلاتی با هزاران کارمند کمترین دریافتی رابین دستگاههای اجرایی کشورداشته باشد!.

پس در این سال ها نمایندگان مجلس و مسئولان نظام متوجه این پدیده زشت اجحاف به کامندان وزارت ورزش نشده اند یا اینکه شده اند و اعتقاد پیداکرده که این کارمندان کمتر از دیگران به جامعه خدمت می رسانند و یا اساسا ورزش مقوله ای کم اهمیت تر از مثلا تامین اجتماعی ، علوم پزشکی، بهزیستی و حتی کمیته امداد است ؟.

حالا کاری به این نداریم که دکتر خادم تمام درایت اش را سر مردم نگون بخت خالی کرد و گفت که همه ی اماکن ورزشی را برابرمصوبه بفروشید وبعبارتی تا می توانید جیب مردم را خالی کنید و بر بدبختی و آلام مردم بیفزایید.

شاید او هم مثل خیلی از بچه های بالا نمی داند که وقتی بیش از60 درصد مردم خط فقری هستند آیا واگذاری و فروش اماکن ورزشی به بخش خصوصی کمکی به فرایند توسعه و ترمیم آلام اقتصادی وروحی مردم خواهد کرد؟.

مقصود این است که آیا با اجرای این طرح اهداف مشخصی را دنبال می کنیم یا اینکه چون دولت کیسه اش به لحاظ سوء مدیریت خالیه و 8 هزار پروژه نیمه تمام رودست اش مانده باید از یه جایی به سامان اش کند و آن راه ،جیب مردم باشد؟.

خادم باید یادش باشد که دربسیاری از کشورهای دنیا با بهره بانکی صفر تا 2در صد از جمله فغانستان هنوز دولت به ورزش یارانه می پردازد و بر کسانی که بنیه مالی ندارند اماکنی را تعریف می کنند تا پیشگیری بر درمان اولویت داشته باشد.

خادم حتما می داند که فرزندان کارکنان وزارت ورزش و جوانان در استان ها برای پرداختن به ورزش برغم پایین ترین حقوق و مزایا ،شهریه آزاد می پردازند و اگر هم پته ای از اداره ببرند کلی خفت و سرزنش را باید تحمل کنند ؟.

 

ایشان شک نکند که اثربخشی تحرکات او در اوضاع فعلی اساسا دردی از جامعه را درمان نکرده ودرواقع آب در هاون کوفتن است .

به این تفسیر هر چه دکتر خادم در ورزش سرآمد بوده ،حتما در سیاست به لحاظ ناراستی های موجود نه اینکه موفقیتی بدست نیاورده و نخواهد آورد محبوبیت خود را نیز بتدریج از دست خواهد داد.

این بدان معنا نیست که وی قافیه را ببازد و از میدان بدر رود که(محتمل نمی رود) باید جور دیگری فکر کند و جور دیگری بر آلام مردم مرهم نهد .

اگر خادم هم حرف هایی مثل سایر کسانی که با هزینه های میلیاردی به مجلس رفته اند بزند و تاکید براجرای منویاتی آنگونه داشته باشد ،شک نکند که بزودی محبوبیت ورزشی اش در تاریخ این سرزمین رنگ خواهد باخت و مردم دراینده افتخارات اورا در ورزش دنیا هم نادیده خواهند گرفت .

طبعا این بر دکتر خادم است که با تبیین تاریخ و سرنوشت آدم هایی از جنس خودش ،آینده حضورخود در مناسبات سیاسی راسبک و سنگین کند و به ماندن و نماندن در این عرصه فکر کند .

اوتردید نکند که اگر می خواهد مثلا در آینده بطور اتفاقی وزیر ورزش و جوانان یاوزیرجایی دیگر بشود ،در سونامی سیاست زدگی  که ارزش ها و اخلاق فدای دو مقوله قدرت و ثروت شده و دانایی را به خدمت گرفته است کار به جایی نخواهد برد .

نگارنده معتقداست که اگر خادم می خواهد در بلواهای سیاسی و تنگناهای موجوداقتصادی که آلام مردم درآن به نهایت رسیده است موفق بشود نیازمند مشاورانی است که در حوزه های اجتماعی ، روان شناختی و سیاست ورزی و نه سیاست زدگی بگونه ای دیگر ارشاد و هدایت شود .

ارشاد و هدایتی که نگاهی متفاوت به مردم ومشکلات آنها داشته باشد و اگر هم نتوانست در برآورده ساختن مایحتاج مردم موفق شود ،حداقل دیدگاههایش شایسته یک قهرمان و الگوی ورزشی باشد. 

 محمد پور بی بالان