اثری هنری ای که بیانگر دلمشغولی های هنرمند از سرزمین مادری اش است
تابلویی با بیان بصری بر ایجاد یک محله باستانی ویران شده که از نظر رنگ خلاف واقع گرایی است و ترکیب رنگ ها ی گرم بر روی پس زمینه سیاه جلوه ای نابهنجارهمچون خالی شدن یک روستا یا یک قلعه را به ذهن متبادر می کند .
دکتر ادیب آیین زاده 16 آبان 1344 در شهر باستانی هرات افغانستان نقاش، پژوهشگر وعضو انجمن علمی هنر های تجسمی ایران از نقاشان پیشگام و برجسته نوگرای جنبش پست مدرن، اکسپرسیونیسم انتزاعی درهنر پسا مفهومی معاصراست.
این نقاش برجسته که بیش از سی و پنج سال در هنر نقاشی فعالیت دارد ، سبکهای بیشماری در تجلی آفرینش آثار هنری را تجربه کرده است.
ادیب آیین به عنوان یکی از تأثیرگذارترین و نامی ترین چهره های جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی نوگرای نقاش افغانستان محسوب می شود وآثاری به روش نقاشی کنشی با کارکرد تهاجمی بر روی بوم خلق می کند ، که در آن عنصر تصادف رنگ باخته است.
در اندیشه فریدالله ادیب آیین طراحی قبل از خلق اثر موجودیت نداشته و همه چیز در لحظه ایجاد اثر هنری بوقوع می پیوندد وروند اجرا و خلق اثرهنری از این شیوه اجرایی ، یک فرایند در ارتباط با حالات روانی هنرمند است.
. ادیب آیین از نسل نقاشان پس از جنگ های داخلی در افغانستان بشمار میرود و نام او اکنون در فهرست پر آوازه ترین هنرمندان نقاش شاخص افغانستان دیده میشود.
ین تابلو در ابعاد ۳۰۰ در ۱۹۰ سانتیمتر با تکنیک رنگ آکریلیک با سبک اکسپرسیونیست انتزاعی روی بوم نخی ترسیم شده است. در این اثر با پیش زمینه آبی که رنگ غالب تابلو بوده و رنگ پوشش غالب زنان افغان و یا رنگ غالب کره اثر زمین و یا حتی آسمان میباشد، شبکه ای از رشته ها و لکه های رنگی را در خود جای داده که در ارتباط با یکدیگر چشم بیننده را در کل تابلو می چرخانند.
علاوه بر این، کاربرد رنگهای شاد و زیبا، رشته های تاریک که گویا از اتصال لکه های تیره کوچکتر شکل گرفته اند در این اثر قدرت نمایی میکنند؛ گویا زمین در حال پوشیده شدن با این سیاهی هاست و چاله ها نیز نام استعاری است که برای این تیرگی ها منظور شده است.
از نگاه نقاش، این تاریکی منشعب و فزاینده میتواند جنگ باشد که سرزمین افغانستان را فراگرفته و زیبایی های آن را تحت سیطره خود قرار داده است و لکه های قرمز در اطراف آن نیز خونهایی است که در این جنگها ریخته شده است.
همچنین، میتوان در برداشتی کلی تر از این تابلو اینگونه تصور نمود که نقاش ضمن انتقاد از وضعیت جنگ در کل دنیا -به ویژه در افغانستان- به همه انسانها هشدار میدهد تا زمین را بیش از پیش دریابید. با اندکی تأمل و رهاسازی ذهن میتوان لکه های رنگی در این اثر را به اشکال و فرمهای متنوع بیرونی مثلاً انسانهای در حال کار و فعالیت و یا حتی فرم های حیوانی دید. زندگی در این تابلو جریان داشته و پویایی و حرکت به واسطه فرم و رنگ ها به خوبی نمایش داده شده است، ضمن اینکه آشوب و درهم تنیدگی و ایجاد فضایی شلوغ و پر ازدحام که از ویژگیهای دنیای امروز است نیز به راحتی قابل دریافت است.