جمعه 10 فروردین 1403

پشم
 وقتی فراوری می شود و رنگ و لعابی بر قامت آن آراسته می شود، می شود گوهر، می شود یک اثر ماندگار و جهانی ،می شود فرشی که دنیا به دیده تحسین بر آن می نگرد .
پشم اگر چه الیافی است بوگندو اما دردستان یک هنرمند به آنی تبدیل می شود که می توانی به آن افتخار کنی و از داشتن اش کیف کنی و با آن عکس یادگاری بگیری.
این پشم وقتی در صورت یک مرد ظاهر می شود وآنوقت این مرد با ترفندهایی ازپشم خود درراستای اهداف بلند یک حکومت سو استفاده ها می کند، می شود ژن خوب و بچه هاش دریک کشور استکباری می شوند مانکن و پدرانشان در کشورامام زمان می شوند دو پاسپورته ،متقی، ارزشمدار و حافظ انقلاب .
می شوند نماینده مردم ، وزیر و بعد با مدرک لیسانس برغم کار در چندین اداره و سازمان، یکهویی به اخذ مدارک فوق لیسانس و دکترا  نایل می شوند وآنگاه به بدرقه آن جوان بی غل غش می روند که برود مدافع حرم شود و شهید شود و حال اش را ببرد .
دندش نرم راه را درست انتخاب می کرد و مانند بچه های این مدیران نوگرا و مدرن و روزآمد در کارزار مدیریت می ماند و دنیایش را بسامان می کرد و سپس دم آخری با یک توبه بهشت را می خرید و اینجوری حالش را می برد.
اگرچه در چند سال اخیر برخی ازاین گونه ی مدیران حجم پشم صورت شان را خیلی کم کرده اند و کمتر می شود فهمید که پشمی دارند یا نه ،ولی هر چه که هست یک چیزی را بخوبی دارند و آن اینکه شرم ندارند وهرروزاز بسامان بودن اوضاع کشور و اینکه فردا روزی شرایط بهتر خواهند شد وهم ادعا می کنند که  برای هر وضعیتی پیش بینی های لازم را کرده اند ،داد سخن می دهند.
تووقتی شرم نداشته باشی و باراعتقادی ات به نسیمی بند باشد حرف که استخوان ندارد تا در گلو گیر کند و بقولی بادهواست واز تاوان پس دادنش هم در جامعه خبری نیست.
البته تاوان پس می دهند و آن هم مردم دون پایه، کشاورز و کارگرنگونبخت و بخشی از کارمندانی هستند که همواره باراین سو تدبیرها را کشیده و راه برون رفتی راهم پیش رو نمی بینند .
ازاین پشم که تراشیدنش در دین مکروه است، چه سو استفاده ها که نشده و هزاران کار حرام را با آراسته شدن به این پدیده ارزشمدار انجام نداده اند و چه پست های مدیریتی را احراز نکرده اند و بواقع محصولش این همه نابسامانی در فرایند توسعه کشور شده است .
پشم وریشی که می باید گوهر می شد و همه از دیدن آن بر صورت چنین پدرسوخته هایی حظ وافرمی بردند،اکنون به جایی رسیده که نم نم هر که آن را ندارد می شود آدم خوب ،آدم مدرن، روزآمدو متمدن  .
سواستفاده از پشم وریشی چنین پرمیمنت آن شده که براعتماد عمومی به اکثر مدیران خدشه وارد آمده وبنظر تنها راه برون رفت ازاین بحران آنی باشد که اندکی این گونه ی از مدیران حقیقی رفتار کنند و واقعی کار کنند تا مردم به منزلت و جایگاه پشم وریش حقیقی بیشتر پی ببرند وصد البته کیف اش را هم ببرند . محمد پور بی بالان

نظرات
کد امنیتی روبرو را وارد کنید
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به نوداد گیل می باشد
2015 © Nodad Gil