جمعه 31 فروردین 1403

ضرورت دانستن
    فقدان و یا کم اهمیت دادن مطالعه ی بنیادین در میان زندگی روزمره  ِ یک شهروند ایرانی ، فقری از درک نسبت به زندگی و جهان پیرامونی را موجب شده  که در نتیجه ، هزینه های قابل توجهی را درروابط روزمره ، برای انسان به همراه آورده است .
    شیوع استفاده از حضور روان شناسان در برنامه هایی که از رسانه های ارتباط جمعی پخش می شود ، شاهدی بر کنترل و در پی یافتن راه حلی برای مشکلات  در روابط زندگی  ِ اجتماعی است. در حالی که همه چیز به روان شناسی ختم نمی شود.
   نبود برنامه های آموزشی مناسب در آموزش فلسغه ، علم زیبایی شناسی ، دانش اجتماعی و .... و تشویق به خوانش ودرک ادبیات پویا از مهم ترین معضلاتی است که فرهنگ امروزین ، ما را به پایین ترین سطح خود از لحاظ برقراری در روابط ، درک متقابل و تحلیل مسایل آورده است .
    ما در برنامه های رسانه ای خود ، چیزی به مفهوم  " نقد " ویا  " فلسفه " و موارد مشابه ِ دیگر ، به زبان ساده برای خانواده ها یا معرفی کتاب ها یا رمان های مناسب – اعم از ایرانی و غیر ایرانی – برای خوانش خواننده نیز نداریم.
    این مساله به فقر فلسفه و .... در جامعه موجب می شودکه ما را در بدترین شرایط از نظر برخورد با مسایل قرار می دهد.این نقشی است که باید در ایجاد کردن آن حساسیت به خرج داده شود و برای حل مسایل زندگی ی روزمره ، بار را بیش از اندازه و هر جایی بر دوش روان شناسی ، قرار ندهیم.
    فلسفه ، رویکرد به تحلیل هستی دارد واندیشه ی تحلیلی را بالا می برد.هم چنان که دانش حضور در جامعه تصوری از جامعه شناسی ایجاد می کند که به مفهوم بر قراری روابط ، ترمیم آن ها و به فن سخن گویی درحل مشکلات بر می گردد.
    یکی از معضلات امروزین یک شهروند ایرانی ، نداشتن مهارت در گفت و گو و داشتن صبر برای پرهیز از پیش داوری است ، و در نتیجه شکلی از شتاب زدگی و پیش داوری را به وجود آورده که نتیجه اش به چیزی بین خوب ها و بدها منجر شده است.
    افرادی در این میان خوب هستند، یا افرادی خیلی بد. این دسته بندی  به این شکل نمی تواند فرد را در حل مشکلاتش به سمت یک روابط مسالمت آمیز راهنمایی کند و تنش را برای او دو چندان خواهد کرد.
    این فرضیه ای است که می تواند مورد آزمایش قرار بگیرد.امّا ، همین تاثیرات حاصل از نبود آن ، ما را به این سمت سوق می دهد که احساس شخصیت اجتماعی خود را خدشه دار شده دریافت کنیم و نتوانیم به تحلیل مناسب امور دست بزنیم.در نتیجه تنها باری از سرخوردگی ما را در برگرفته و انتظار خواهد کشید.
    این سرخوردگی حاصل قرار گرفتن در امور سربسته و از دست رفتن قدرت تحلیل در برابر حرکت به سمت به وجود آوردن « نظم نوین » در روابط بین امور است .
     به نظر می رسد ، در حال حاضر زندگی ی شهروند ایرانی – به طور نسبی – قدرت به دست آوردن  « نظم نوین » را دارا نیست و مدام در یک آشفتگی به سر می برد. مرحله ای از آشفتگی که برای او ، تبدیل به امر مطلق شده است
« سیاوش رضازاده – رشت »

نظرات
کد امنیتی روبرو را وارد کنید
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به نوداد گیل می باشد
2015 © Nodad Gil